پارت آخر: وقتی اومدید ایران...
ا.ت : مامان تو که دیدی من برای به دست آوردنش چقدر سختی کشیدم
چقدر درس خوندم تا رتبم تک رقمی شد و رفتم کره و زندگی کردم
چقدر دیکشنری انگلیسی رو حفط کردم و امتحان دادم تا اینگیلیسیم خوب بشه
چقدر به خاطر اینکه بعضی از کره تی ها نژاد پرستن چقدر مسخره شدم
چقدر توی کره سختی کشیدم تا بلاخره مدرکم کامل بشه
بعدشم کار کنم و کلی پس انداز کنم تا به عشق آقا برم کنسرت و فن ساین
آخرشم با کلی هیت و بدبختی با آقا ازدواج کنم
چقدر تا صبح منتظرش موندم تز کمپانی برگرده
چقدر مسخره شدن توسط همین فامیل مخصوصا شهین خانم که با یه کره تی ازدواج کردم
من همه تین سختی ها رو به جون کشیدم که آخرش بهم خیانت بشه نه این حق من نیست
تمام مدت جین پشت در وایساده بود و داشت حرف های ا.ت رو گوش میکرد
با به،ظرب در رو باز کرد گوشیشو گرفت جلوی،ا.ت و گفت : معذرت میخوام ولی تمام صحبت های من و شهین ظبت شده گوش کن
ا.ت هم خسته شده بود از گریه دلش آغوش و نوازش های جین رو میخواست پس ما دقت صداهای ظبت شده توسط گوشی رو گوش داد
از کترش پشیمون بود با یه ظرب پاشد و رفت توی آغوش جین
ا.ت : معذرت میخوام سوکجین
وجین : اشکال نداره منم بودم شک میکردم و مطمعن باش دیگه پای این دختره عجوزه به زندگی ما باز نمیشه خوشگلم
و حسابی بغلش کرد
فلش بک به شبه زایمان
ا.ت : واییییییی ( جیغ بلند )
خدیجه خانم : ممدرضا جین بچه داره میاد و با عجله ا.ت رو بردن بیمارستان
خدیجه خانم هی زیر لب ذکر میگفت
آقا ممدرضا طول عرض راهرو هی طی میکرد
و جین پسرا با نگاه هایی نگران به در چشم دوخته بودند
خانم دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
دکتر : خوشبختانه هم مادر سالمه هم بچه
همه با نگاه های خوشحال به هم نگاه میکردن
ا.ت : میا مامانی به قربونت بره ترو خدا آروم باش
میا : گریه شدید تر
ا.ت : تخم صگ بخواب به خدا
میا : گریه بیشتر
تا زمانی که میا یکماهه بشه ا.ت و جین ایران موندن
و اینقدر میا شیطون و پر سرو صدا بود که هیچ شبی نمیزاشت هیچ کس به خوابه و فقط توی بغل شوگا خواب میرفت
و شوگا هم تا ساعت ۵ صب باید یه کله بیدار میموند و میا رو خواب میکرد اعضا هم هی باید دلقک بازی در می آوردن تا نیا گریه نکنه و بخنده خلاصه قصه این خونواده هم به خوبی به پایان رسید
امیدوارم تز فیک خوشتون اومده باشه
دوستون دارم پیشی های من
چقدر درس خوندم تا رتبم تک رقمی شد و رفتم کره و زندگی کردم
چقدر دیکشنری انگلیسی رو حفط کردم و امتحان دادم تا اینگیلیسیم خوب بشه
چقدر به خاطر اینکه بعضی از کره تی ها نژاد پرستن چقدر مسخره شدم
چقدر توی کره سختی کشیدم تا بلاخره مدرکم کامل بشه
بعدشم کار کنم و کلی پس انداز کنم تا به عشق آقا برم کنسرت و فن ساین
آخرشم با کلی هیت و بدبختی با آقا ازدواج کنم
چقدر تا صبح منتظرش موندم تز کمپانی برگرده
چقدر مسخره شدن توسط همین فامیل مخصوصا شهین خانم که با یه کره تی ازدواج کردم
من همه تین سختی ها رو به جون کشیدم که آخرش بهم خیانت بشه نه این حق من نیست
تمام مدت جین پشت در وایساده بود و داشت حرف های ا.ت رو گوش میکرد
با به،ظرب در رو باز کرد گوشیشو گرفت جلوی،ا.ت و گفت : معذرت میخوام ولی تمام صحبت های من و شهین ظبت شده گوش کن
ا.ت هم خسته شده بود از گریه دلش آغوش و نوازش های جین رو میخواست پس ما دقت صداهای ظبت شده توسط گوشی رو گوش داد
از کترش پشیمون بود با یه ظرب پاشد و رفت توی آغوش جین
ا.ت : معذرت میخوام سوکجین
وجین : اشکال نداره منم بودم شک میکردم و مطمعن باش دیگه پای این دختره عجوزه به زندگی ما باز نمیشه خوشگلم
و حسابی بغلش کرد
فلش بک به شبه زایمان
ا.ت : واییییییی ( جیغ بلند )
خدیجه خانم : ممدرضا جین بچه داره میاد و با عجله ا.ت رو بردن بیمارستان
خدیجه خانم هی زیر لب ذکر میگفت
آقا ممدرضا طول عرض راهرو هی طی میکرد
و جین پسرا با نگاه هایی نگران به در چشم دوخته بودند
خانم دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
دکتر : خوشبختانه هم مادر سالمه هم بچه
همه با نگاه های خوشحال به هم نگاه میکردن
ا.ت : میا مامانی به قربونت بره ترو خدا آروم باش
میا : گریه شدید تر
ا.ت : تخم صگ بخواب به خدا
میا : گریه بیشتر
تا زمانی که میا یکماهه بشه ا.ت و جین ایران موندن
و اینقدر میا شیطون و پر سرو صدا بود که هیچ شبی نمیزاشت هیچ کس به خوابه و فقط توی بغل شوگا خواب میرفت
و شوگا هم تا ساعت ۵ صب باید یه کله بیدار میموند و میا رو خواب میکرد اعضا هم هی باید دلقک بازی در می آوردن تا نیا گریه نکنه و بخنده خلاصه قصه این خونواده هم به خوبی به پایان رسید
امیدوارم تز فیک خوشتون اومده باشه
دوستون دارم پیشی های من
۹.۰k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.