+👈تو
+👈تو
⚠️بقیه اعضا با اسم نوشته میشوند⚠️
+: اون نمیتونه خودش باشه نه نمیتونه بعد این همه مدت بیاد سراغم
(اون فرد با گریه گفت) :
&: دخترمممم
+: بابایی بابا جون
با گریه پریدی بغلش که محکم بغلت کرد و گفت ببخشید اگه دیر اومدم متاسفم
+: مهم نیست بابایی مهم اینه که بلاخره اومدی
&: من نباید میزاشتم بری نباید هر روز کتکت میزدم نباید میزاشتم رفیقام اذیتت کنن من پدر خوبی نبودم همش تقصیر اون مواد آشغال بود که هر روز به خودم میزدم لطفا منو ببخش فرشته بابا
+: بابا جون قربون اشکات بشم تو کاری نکردی همش تقصیر رفیقات بود که تو رو معتاد کردن تو هنوزم واسه من همون بابای قبلی هستی
دوباره پدرت رو بغل کردی ولی این دفعه نزاشتی اشکات جلوی دیدت رو بگیرن چون میخواستی با شوق پدرت رو بغل کنی
نامجون: ما واقعا خوشحالیم که شما دوباره پیش همین
&: اگه شما نبودین من و دخترم نمیتونستیم دوباره همو ببینیم
+: واقعا ممنونم تنها عشقای زندگیم
جین: الان با ما بودی
+: آره مگه من به جز شما چند تا عشق دارم
تمام اعضا با سرعت اومدن بغلت کردن
جیمین: ما هم فقط تو رو داریم خانمی
مادر شوهرت: هی بچه ها بسه دیگه بیاین مراسم رو شروع کنیم
+: اما عاقد نیومده که
کوک: ما عاقد نداریم رسم ما فرق داره
+: مگه رسم شما چه شکلی
جیهوپ: یکم دیگه صبر کن میفهمی
با صدای پدر شوهرت همه به اون نگاه کردین اون یه آهو مرده با خودش آورده بود
+: پدرتون داره چیکار میکنه
شوگا: خوب شکار کرده برامون
+: برای چی؟
شوگا: برای خوردن
+: چی خوردن؟
پدر شوهرت: همه جمع شین و هر کدوم یه جام خون آهو بردارین
همه رفتن و یه جام خون برداشتن
پدرشوهرت: حالا بنوشین به سلامتی عروسمون
جین: بیا اینم جام خون تو
+: چی؟ من نمیخورم
جیمین: حالا یکم بخور پشیمون نمیشی
تمام فامیل و اعضا شروع کردن بخوردن
که یه دفعه نامجون دستت رو گرفت و تو رو به طرف خودش کشوند و با بوسه خون رو تو دهنت کرد با مک آرومی به لب پایینیت ازت جدا شد بعد از به زور خوردن خون بهش گفتی
+: نامجون چرا اینکار رو کردی من از خون متنفرم
نامجون: بد مزه بود؟
+: خوب نه ولی
نامجون: وقتی از لبای همسرت باشه بد مزه نمیشه نترس عسلم
با خجالت سرت رو پایین آوردی
پدرشوهرت: خوب اینم از مراسم اصلی حالا همه برای سلامتیشون دعا کنید
بعد از دعا کردن فامیل ها آروم آروم رفتن
ادامه داخل کامنتا ....
⚠️بقیه اعضا با اسم نوشته میشوند⚠️
+: اون نمیتونه خودش باشه نه نمیتونه بعد این همه مدت بیاد سراغم
(اون فرد با گریه گفت) :
&: دخترمممم
+: بابایی بابا جون
با گریه پریدی بغلش که محکم بغلت کرد و گفت ببخشید اگه دیر اومدم متاسفم
+: مهم نیست بابایی مهم اینه که بلاخره اومدی
&: من نباید میزاشتم بری نباید هر روز کتکت میزدم نباید میزاشتم رفیقام اذیتت کنن من پدر خوبی نبودم همش تقصیر اون مواد آشغال بود که هر روز به خودم میزدم لطفا منو ببخش فرشته بابا
+: بابا جون قربون اشکات بشم تو کاری نکردی همش تقصیر رفیقات بود که تو رو معتاد کردن تو هنوزم واسه من همون بابای قبلی هستی
دوباره پدرت رو بغل کردی ولی این دفعه نزاشتی اشکات جلوی دیدت رو بگیرن چون میخواستی با شوق پدرت رو بغل کنی
نامجون: ما واقعا خوشحالیم که شما دوباره پیش همین
&: اگه شما نبودین من و دخترم نمیتونستیم دوباره همو ببینیم
+: واقعا ممنونم تنها عشقای زندگیم
جین: الان با ما بودی
+: آره مگه من به جز شما چند تا عشق دارم
تمام اعضا با سرعت اومدن بغلت کردن
جیمین: ما هم فقط تو رو داریم خانمی
مادر شوهرت: هی بچه ها بسه دیگه بیاین مراسم رو شروع کنیم
+: اما عاقد نیومده که
کوک: ما عاقد نداریم رسم ما فرق داره
+: مگه رسم شما چه شکلی
جیهوپ: یکم دیگه صبر کن میفهمی
با صدای پدر شوهرت همه به اون نگاه کردین اون یه آهو مرده با خودش آورده بود
+: پدرتون داره چیکار میکنه
شوگا: خوب شکار کرده برامون
+: برای چی؟
شوگا: برای خوردن
+: چی خوردن؟
پدر شوهرت: همه جمع شین و هر کدوم یه جام خون آهو بردارین
همه رفتن و یه جام خون برداشتن
پدرشوهرت: حالا بنوشین به سلامتی عروسمون
جین: بیا اینم جام خون تو
+: چی؟ من نمیخورم
جیمین: حالا یکم بخور پشیمون نمیشی
تمام فامیل و اعضا شروع کردن بخوردن
که یه دفعه نامجون دستت رو گرفت و تو رو به طرف خودش کشوند و با بوسه خون رو تو دهنت کرد با مک آرومی به لب پایینیت ازت جدا شد بعد از به زور خوردن خون بهش گفتی
+: نامجون چرا اینکار رو کردی من از خون متنفرم
نامجون: بد مزه بود؟
+: خوب نه ولی
نامجون: وقتی از لبای همسرت باشه بد مزه نمیشه نترس عسلم
با خجالت سرت رو پایین آوردی
پدرشوهرت: خوب اینم از مراسم اصلی حالا همه برای سلامتیشون دعا کنید
بعد از دعا کردن فامیل ها آروم آروم رفتن
ادامه داخل کامنتا ....
۷۵.۸k
۲۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.