Popular ³
چند ماه بعد
+ اسلحه رو آماده کردی؟
= بله قربان
+ اوهوم خوبه، امشب اون جئون میمیره و اون موقس که باید بگم شهرت برا منه؛ مگه نه؟ ( پوزخند)
= بله قربان صددرصد( لبخند ملیح)
+( پوزخند صدا دار)
پرش زمانی به یه ساعت بعد
داخل جشن ۱۰:۳۰ شب
_( داشتم نوشیدنی میخوردم و چشمام دنبال ا.ت بود، اه پسر فک کنم عاشقش شدم. اون..اون بینظیره)
+( امم بالاخره رسیدیم وقتی وارد سالن شدم همه چشما رو من بود از زن بگیر تا مرد و حتی..حتی جئون هم چشماش رو من بود)
_ وقتی وارد سالن شد نمیتونستم چشمامو از روش بردارم اون..اه ف*ک پاهاش خیلی معلوم بود و واقعا داشتم دیوونه میشدم همه نگاها روش بود عصبی شدم ولی به روم نیاوردم، پاشدم رفتم سمتش)
_ اوو سلام خانم کیم خیلی خوشحالم که میبینمتون ( لبخند)
+ منم همینطور آقای جئون ( لبخند الکی)
_ ( دستمو اوردم جلو)
_ میتونم؟
+( برای اینکه نقشم خوب پیش بره همه چیو عادی جلوه میدادم)
+ الکس تو میتونی بری
= چشم خانم
+ اوهوم ( دستمو گذاشتم تو دستش و رفتیم و یه جا نشستیم)
۱۰ مین بعد
+ ببخشید من نمیدونم دستشویی اینجا کجاست میتونید کمکم کنید؟
_ اوو بله حتما
+( رفتیم سمت دستشویی تا رسیدیم دستشو گرفتم و بردمش داخل و درو بستم و رفتم تا مطمئن بشم کسی نیست درو قفل کردم)
_ امم خانم کیم احتما اطلاع دارید که اینجا دستشویی زنونس
+ اوهوم بله کاملا اطلاع دارم آقای جئون ( پوزخند)
+( همینطوری داشتم بهش نزدیکتر میشدم)
_ اگه دوس داری باهام س*س کنی راحت بگو بریم رو تخت چرا اینجا
+ چی س*س؟ ( خنده) فک کردی من مثل هرزه های دورتم؟ نه آقای جئون
+( بیشتر بهش نزدیک شدم طوری که بین لب*مون ۲ سانتی متر فاصله بود)
+ میدونی اگه امشب بمیری چی میشه؟
_ اوو پس میخوای منو بکشی اره؟
+ افرین دقیقا، از آدمای باهاش خوشم میاد
_ خب پس اگه اینکارو کنم چی؟
_( دستاشو تو دستام سریع قفل کردم و جاهامونو با هم عوض کردم و چسبوندمش به دیوار، پاهامم گذاشتم لای پاهاش تا نتونه کاری کنه)
_ هومم؟ حالا چطور؟
ادامه دارد.....
میگم این فیکو شاید اسمات نکنم ینی فقط در حد ب*سه و این چیزا باشه ولی درخواستسیاتونو اسمات مینویسم.
+ اسلحه رو آماده کردی؟
= بله قربان
+ اوهوم خوبه، امشب اون جئون میمیره و اون موقس که باید بگم شهرت برا منه؛ مگه نه؟ ( پوزخند)
= بله قربان صددرصد( لبخند ملیح)
+( پوزخند صدا دار)
پرش زمانی به یه ساعت بعد
داخل جشن ۱۰:۳۰ شب
_( داشتم نوشیدنی میخوردم و چشمام دنبال ا.ت بود، اه پسر فک کنم عاشقش شدم. اون..اون بینظیره)
+( امم بالاخره رسیدیم وقتی وارد سالن شدم همه چشما رو من بود از زن بگیر تا مرد و حتی..حتی جئون هم چشماش رو من بود)
_ وقتی وارد سالن شد نمیتونستم چشمامو از روش بردارم اون..اه ف*ک پاهاش خیلی معلوم بود و واقعا داشتم دیوونه میشدم همه نگاها روش بود عصبی شدم ولی به روم نیاوردم، پاشدم رفتم سمتش)
_ اوو سلام خانم کیم خیلی خوشحالم که میبینمتون ( لبخند)
+ منم همینطور آقای جئون ( لبخند الکی)
_ ( دستمو اوردم جلو)
_ میتونم؟
+( برای اینکه نقشم خوب پیش بره همه چیو عادی جلوه میدادم)
+ الکس تو میتونی بری
= چشم خانم
+ اوهوم ( دستمو گذاشتم تو دستش و رفتیم و یه جا نشستیم)
۱۰ مین بعد
+ ببخشید من نمیدونم دستشویی اینجا کجاست میتونید کمکم کنید؟
_ اوو بله حتما
+( رفتیم سمت دستشویی تا رسیدیم دستشو گرفتم و بردمش داخل و درو بستم و رفتم تا مطمئن بشم کسی نیست درو قفل کردم)
_ امم خانم کیم احتما اطلاع دارید که اینجا دستشویی زنونس
+ اوهوم بله کاملا اطلاع دارم آقای جئون ( پوزخند)
+( همینطوری داشتم بهش نزدیکتر میشدم)
_ اگه دوس داری باهام س*س کنی راحت بگو بریم رو تخت چرا اینجا
+ چی س*س؟ ( خنده) فک کردی من مثل هرزه های دورتم؟ نه آقای جئون
+( بیشتر بهش نزدیک شدم طوری که بین لب*مون ۲ سانتی متر فاصله بود)
+ میدونی اگه امشب بمیری چی میشه؟
_ اوو پس میخوای منو بکشی اره؟
+ افرین دقیقا، از آدمای باهاش خوشم میاد
_ خب پس اگه اینکارو کنم چی؟
_( دستاشو تو دستام سریع قفل کردم و جاهامونو با هم عوض کردم و چسبوندمش به دیوار، پاهامم گذاشتم لای پاهاش تا نتونه کاری کنه)
_ هومم؟ حالا چطور؟
ادامه دارد.....
میگم این فیکو شاید اسمات نکنم ینی فقط در حد ب*سه و این چیزا باشه ولی درخواستسیاتونو اسمات مینویسم.
۱۰.۶k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.