شیرنی درد به انتقامشه
#شیرنی درد به انتقامشه
( پارت 3 )
ویو کوک
همچیز از اون شب شروع شد
فلش بک ۴ سال پیش
ساعت نزدیک ۱:۳۰ شب بود
احساس سنگی داشتم چرا چرا واقعا چرا خدا خسته شدم
هوا ابری بود و داشت نمنم بارون میگرفت
با اولین برخورد قطره بارون روی گونه هام بغضم شکست من با ۲۰ سال سن داشتم از اون هم فشار زندگی خورد میشدم
پدرم سال ها بود ناپدید شده بود و مادرم مریضی قلبی داشت و اگه تا فردا پول عمل قلبش رو جور نمیکردم مادرم رو از دست میدادم
همینجوری بی هدف زیر نمنم بارون قدم میزدم نمیدونستم چیکار کنم واقعا گیج شده بودم
صدایی از دور ازم کمک خواست برگشتم دیدم چندتا ادم که بهشون میخورد خلافکار باشن دارن یک پسر که فکر کنم همسن و سال خودم بود
یکی از اون مردها بهش گفت
چیشود پس ؟ ادمات کجان همو چرا جواب نمیدی ؟ موش کوچولوی عوضی الان قراره بمیری ( شروع کردن به خندیدن )
نمیدونم چرا ولی دلم خواست یکم کتک کاری کنم
اونها منو دیدن
. چی میخوای بچه جون بهتر بری دنبال بازیت ؟
× چیزی نمیخوام فقط میخوام اون پسره که دارید کتکش میزدین رو با خودم ببرم
زدن زیر خنده برو
پسره شروع کرد به التماس کردنم که کمکش کنم
یکی از اون ادم گندههاشون اومد سمت و هلم داد
. برو پی بازی کردنت بچه کوچولو
شروع کردن به خندیدن
( پایان )
امیدوارم خوشتون اومده باشه و لطفا ازم حمایت کنید
( پارت 3 )
ویو کوک
همچیز از اون شب شروع شد
فلش بک ۴ سال پیش
ساعت نزدیک ۱:۳۰ شب بود
احساس سنگی داشتم چرا چرا واقعا چرا خدا خسته شدم
هوا ابری بود و داشت نمنم بارون میگرفت
با اولین برخورد قطره بارون روی گونه هام بغضم شکست من با ۲۰ سال سن داشتم از اون هم فشار زندگی خورد میشدم
پدرم سال ها بود ناپدید شده بود و مادرم مریضی قلبی داشت و اگه تا فردا پول عمل قلبش رو جور نمیکردم مادرم رو از دست میدادم
همینجوری بی هدف زیر نمنم بارون قدم میزدم نمیدونستم چیکار کنم واقعا گیج شده بودم
صدایی از دور ازم کمک خواست برگشتم دیدم چندتا ادم که بهشون میخورد خلافکار باشن دارن یک پسر که فکر کنم همسن و سال خودم بود
یکی از اون مردها بهش گفت
چیشود پس ؟ ادمات کجان همو چرا جواب نمیدی ؟ موش کوچولوی عوضی الان قراره بمیری ( شروع کردن به خندیدن )
نمیدونم چرا ولی دلم خواست یکم کتک کاری کنم
اونها منو دیدن
. چی میخوای بچه جون بهتر بری دنبال بازیت ؟
× چیزی نمیخوام فقط میخوام اون پسره که دارید کتکش میزدین رو با خودم ببرم
زدن زیر خنده برو
پسره شروع کرد به التماس کردنم که کمکش کنم
یکی از اون ادم گندههاشون اومد سمت و هلم داد
. برو پی بازی کردنت بچه کوچولو
شروع کردن به خندیدن
( پایان )
امیدوارم خوشتون اومده باشه و لطفا ازم حمایت کنید
۱۰.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.