فیک: پرنسس مافیا Part:9
فیک: پرنسس مافیا Part:9
رفتم نشستم سر میز عمو بابا داشتن در مورد کارای عروسی حرف میزدن عروسی که هیچ کدوم از صاحباش راضی بهش نبودن
ب ا.ت:بچه ها ما کارای عروسی رو انجام دادیم عروسی دو هفته دیگه برگزار میشه
+_:باشه
ب تهیونگ:تهیونگ و ا.ت به نظر ما یه چند روزی با هم برید مسافرت تا همو بهتر بشناسید
+_:نه
نگا نگا از خداتم باشه میخوای با من بیای مسافرت
ب ا.ت :ما ازتون نظر نخواستیم گفتیم برین
+_: اما.....
ب تهیونگ :حرف نباشه
+_:چشم
+:با اجازه من سیر شدم
ب ا.ت :برو
بابام همیشه اینطوری بود هیچوقت منو دوست نداشت
اصلا خواسته هام براش مهم نبود
چرا چون من پسر نبودم خوب من نمیدونم این چه رسمیه توی مافیا ها که بعد از اولین بچه دیگ نباید بچه اورد
به این دلیل که شاید این یکی اون یکی رو اذیت کنه یا همدیگه رو زمین بزنن چه مزخرف وا ده...فاخ الان میگید پس عموم و بابام چی خب اونا دوقلو بودن و بخاطر همین قبولشون کردن
درسته که از بچگی بهم میرسید اونم بخاطر آینده باند بود هه واقعا دیگه از همشون خسته شدم هرموقع سعی میکنم خوب باشم بدتر بهم ضربه میزنن اوه اگه اینارو کنم دیگ کسی اذیتم نمیکنه مجبور نیستم با تهیونگ ازدواج کنم ولی این بود ایا پایان زندگیم؟
رفتم نشستم سر میز عمو بابا داشتن در مورد کارای عروسی حرف میزدن عروسی که هیچ کدوم از صاحباش راضی بهش نبودن
ب ا.ت:بچه ها ما کارای عروسی رو انجام دادیم عروسی دو هفته دیگه برگزار میشه
+_:باشه
ب تهیونگ:تهیونگ و ا.ت به نظر ما یه چند روزی با هم برید مسافرت تا همو بهتر بشناسید
+_:نه
نگا نگا از خداتم باشه میخوای با من بیای مسافرت
ب ا.ت :ما ازتون نظر نخواستیم گفتیم برین
+_: اما.....
ب تهیونگ :حرف نباشه
+_:چشم
+:با اجازه من سیر شدم
ب ا.ت :برو
بابام همیشه اینطوری بود هیچوقت منو دوست نداشت
اصلا خواسته هام براش مهم نبود
چرا چون من پسر نبودم خوب من نمیدونم این چه رسمیه توی مافیا ها که بعد از اولین بچه دیگ نباید بچه اورد
به این دلیل که شاید این یکی اون یکی رو اذیت کنه یا همدیگه رو زمین بزنن چه مزخرف وا ده...فاخ الان میگید پس عموم و بابام چی خب اونا دوقلو بودن و بخاطر همین قبولشون کردن
درسته که از بچگی بهم میرسید اونم بخاطر آینده باند بود هه واقعا دیگه از همشون خسته شدم هرموقع سعی میکنم خوب باشم بدتر بهم ضربه میزنن اوه اگه اینارو کنم دیگ کسی اذیتم نمیکنه مجبور نیستم با تهیونگ ازدواج کنم ولی این بود ایا پایان زندگیم؟
۶.۵k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.