پارت ۶ فیک خون آشام ورژن عاشق
فات :من...من میتونم توضیح بدم هق
تهیونگ:چیو هومم اینکه داشتی به اموال من آسیب میزدی
ات:چه انتظاری داری ازم از صب تا شب که اینجا زندانیم کردی الانم سرم داد میزنی
تهیونگ:عشقم خواهش میکنم نکن....خواهش میکنم
ات:اگه قول بدی باهام مهربون باشی هق نزنیم باش
وبعد تهیونگ اومد کنار ات نشست و سر ات رو توی آغوشش کشید
...........(۵ماه بعد).......
ات ویو
داشتم واسع مراسم آماده میشدم درسته الان ماه کامل بود و شب عروسی منو ته بود و خیلییی استرس داشتم و به خودم قول داده بودم که اگه دوباره کوک رو دیدم عصبانی نشم و بزارم مراسم ازدواجمون به خوبی پیش بره تهیونگ از اون روز به بعد باهام خیلی مهربون شده بود ولی خب دلیلش چیز دیگه ای بود و به خاطر اون روز نبود
فلش بک به ۲ ماه قبل
بلاخره تونستم یه کاری کنم و رو ماه ته رفتم تا اون دکترش یونگی اومد بالا سرم
ات :دکتر شما میدونید چجوری میشه از اینجا نجات پیدا کرد
یونگی: نه...اشتباه نکن...تهیونگ مثل یع بچه این که نیاز به این داره که به یکی اعتماد کنه ...سعی کن ازش نترسی
ات: ولی....آخه ...خیلی خب ولی اگه اذیتم کرد تو باید کمکم کنی فرار کنم
یونگی:خیلی خب من دیگه میرم
فلش بک به زمان حال
آماده شده بودم و خیلیی استرس داشتم که تهیونگ اومد داخل اتاق
تهیونگ : ات عزیزم باید بریم
ات: هووووفف خیلی خب ته ته چیکار کنم استرس دارم
تهیونگ:استرس چی نفسم تو که اولو آخرش مال خودم بودی الانم فقط قراره بریم پایین تا به همه اثباتش کنم
ات:درسته تو خونآشام ورژن عاشق منی
...........
خب این پارت میدونم واقعا مزخرف شد ولی خواهشا حمایت کنید چون اگه حمایتا کم شه من پارتی دیگه رو نمیزارم
تهیونگ:چیو هومم اینکه داشتی به اموال من آسیب میزدی
ات:چه انتظاری داری ازم از صب تا شب که اینجا زندانیم کردی الانم سرم داد میزنی
تهیونگ:عشقم خواهش میکنم نکن....خواهش میکنم
ات:اگه قول بدی باهام مهربون باشی هق نزنیم باش
وبعد تهیونگ اومد کنار ات نشست و سر ات رو توی آغوشش کشید
...........(۵ماه بعد).......
ات ویو
داشتم واسع مراسم آماده میشدم درسته الان ماه کامل بود و شب عروسی منو ته بود و خیلییی استرس داشتم و به خودم قول داده بودم که اگه دوباره کوک رو دیدم عصبانی نشم و بزارم مراسم ازدواجمون به خوبی پیش بره تهیونگ از اون روز به بعد باهام خیلی مهربون شده بود ولی خب دلیلش چیز دیگه ای بود و به خاطر اون روز نبود
فلش بک به ۲ ماه قبل
بلاخره تونستم یه کاری کنم و رو ماه ته رفتم تا اون دکترش یونگی اومد بالا سرم
ات :دکتر شما میدونید چجوری میشه از اینجا نجات پیدا کرد
یونگی: نه...اشتباه نکن...تهیونگ مثل یع بچه این که نیاز به این داره که به یکی اعتماد کنه ...سعی کن ازش نترسی
ات: ولی....آخه ...خیلی خب ولی اگه اذیتم کرد تو باید کمکم کنی فرار کنم
یونگی:خیلی خب من دیگه میرم
فلش بک به زمان حال
آماده شده بودم و خیلیی استرس داشتم که تهیونگ اومد داخل اتاق
تهیونگ : ات عزیزم باید بریم
ات: هووووفف خیلی خب ته ته چیکار کنم استرس دارم
تهیونگ:استرس چی نفسم تو که اولو آخرش مال خودم بودی الانم فقط قراره بریم پایین تا به همه اثباتش کنم
ات:درسته تو خونآشام ورژن عاشق منی
...........
خب این پارت میدونم واقعا مزخرف شد ولی خواهشا حمایت کنید چون اگه حمایتا کم شه من پارتی دیگه رو نمیزارم
۵.۱k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.