پارت⁵😈💫
_واقعا میخوای با این لباس بیای(پوزخند شیطانی)
+حوصله ی چرت و پرت گفتنای ترو ندارم
_صحیح ولی باید مثل دوتا زوج باشم
کوک دستشو کم کم به سمت دستای ا /ت برد و خواست بگیره که ا/ت دستشو کشید و گفت
+نظرت چیه هروقت رسیدیم اونجا از این لوس بازیا دربیاریم آقایه رئیس
_منم همین نظرو دارم
............
سوار ماشین شدن و راه افتادن
*همین هنگام داخل ماشین تهیونگ*
تهیونگ که دست رویه صندلی ماشین بود کم کم خزون خزون و نم نمک برد پیش دست هیوجو ولی دستش رو پس زد
÷داری چیکار میکنی؟
×دارم سعی میکنم رابطمون رو یکم صمیمی تر کنم
÷هفصدسال سیاه نمیخوام اینکارو بکنی
و روشو با خشونت کرد اون سمت تهیونگ
تهیونگ دستش رو به سرش کوبوند و داخل ذهنش گفت
×خدایا این دیگه کیه!
.........
وقتی به مهمونی رسیدن بدون هیچ حیکت رویه یک مسز دایره ایی شکل نشستن و حرفی نزدن
+باورم نمیشه دارم وقتمو برایه شما یه مشت علاف تلف میکنم
بعد از کلی سخنرانی های آقایه لی جونگکوک رو به رویه صحنه صدازد
_آماده ایی
+اما تو به من چیزی راجب استیج و صحنه نگفتی
_متاسفم الان باید بریم
دست ا/تو گرفت و کشیدش به رویه صحنه
بعد از چند دقیقه بالاخره حرفایه جونگکوک تموم شد و برگشتن خونه
.............
_حیاط
+این عادلانه نیست تو تو تخت گرم و نرمت استراحت کنی من رویه چمنای سرد حیاط تو بکپم
_قرار نیست بکپی قراره نگهبانی بدی
+من یه بادیگاردم نه یه نگهبان
_همینی که هست
+پدصگ
.............
این داستان ادامه دارد ...
اسلاید اول هیوجو
اسلاید دومی ا/ت
علامتا
×تهیونگ
_جونگکوک
+ا/ت
÷هیوجو
&مرد غریبه
اگر اضافه شد باز میگم بهتون عیدتونم مبارک شب بخیر خدافظ
اوه راستی
لایکامو
برسونید
بالایه
۵۰
تروخدا
مثل
بقیه!♡
+حوصله ی چرت و پرت گفتنای ترو ندارم
_صحیح ولی باید مثل دوتا زوج باشم
کوک دستشو کم کم به سمت دستای ا /ت برد و خواست بگیره که ا/ت دستشو کشید و گفت
+نظرت چیه هروقت رسیدیم اونجا از این لوس بازیا دربیاریم آقایه رئیس
_منم همین نظرو دارم
............
سوار ماشین شدن و راه افتادن
*همین هنگام داخل ماشین تهیونگ*
تهیونگ که دست رویه صندلی ماشین بود کم کم خزون خزون و نم نمک برد پیش دست هیوجو ولی دستش رو پس زد
÷داری چیکار میکنی؟
×دارم سعی میکنم رابطمون رو یکم صمیمی تر کنم
÷هفصدسال سیاه نمیخوام اینکارو بکنی
و روشو با خشونت کرد اون سمت تهیونگ
تهیونگ دستش رو به سرش کوبوند و داخل ذهنش گفت
×خدایا این دیگه کیه!
.........
وقتی به مهمونی رسیدن بدون هیچ حیکت رویه یک مسز دایره ایی شکل نشستن و حرفی نزدن
+باورم نمیشه دارم وقتمو برایه شما یه مشت علاف تلف میکنم
بعد از کلی سخنرانی های آقایه لی جونگکوک رو به رویه صحنه صدازد
_آماده ایی
+اما تو به من چیزی راجب استیج و صحنه نگفتی
_متاسفم الان باید بریم
دست ا/تو گرفت و کشیدش به رویه صحنه
بعد از چند دقیقه بالاخره حرفایه جونگکوک تموم شد و برگشتن خونه
.............
_حیاط
+این عادلانه نیست تو تو تخت گرم و نرمت استراحت کنی من رویه چمنای سرد حیاط تو بکپم
_قرار نیست بکپی قراره نگهبانی بدی
+من یه بادیگاردم نه یه نگهبان
_همینی که هست
+پدصگ
.............
این داستان ادامه دارد ...
اسلاید اول هیوجو
اسلاید دومی ا/ت
علامتا
×تهیونگ
_جونگکوک
+ا/ت
÷هیوجو
&مرد غریبه
اگر اضافه شد باز میگم بهتون عیدتونم مبارک شب بخیر خدافظ
اوه راستی
لایکامو
برسونید
بالایه
۵۰
تروخدا
مثل
بقیه!♡
۲۹.۲k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.