دختر مافیا پارت ۳۸
•
•
•
•
بلاخره به شهربازی رسیدیم!
هرچی به سرهنگ اصرار کردم که با ماشین ایشون نریم،قبول نکرد!
الان همه مردم دارن به ما نگاه می کنن
من درباره سرهنگ اصلا توضیح ندادم
پس الان وقتشه که یکم درباره زندگیش بدونید
چون ما درباره همه ی زندگیش نمیدونم!
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
سرهنگ یعنی پارک دو یون شی
اهل کره جنوبی هست
و جزو بالا مقام ترین و همین طور پولدار ترین خاندان های کره جنوبی هست
ایشون از سن ۵ سالگی ساز پیانو می نواخت و از سن ۱۰ سالگی کلاس هایی برای مدلینگ شدن رفت
از سن ۱۳ سالگی هم شد یکی از زیباترین مدلینگ های کره و از سن ۱۷ سالگی یه آیدل و مدل معروف شد و در همین حین نقش هایی از سریال ها و فیلم های معروف می گرفت
اما در یک سال بعد از این موفقیت دیگه علاقه ای به این کار نداشت و در سن ۱۸ سالگی فقط در مراسم های فشن شرکت می کرد
و در سن ۱۹ سالگی،یک سال ازش خبری نبود و فقط در اینترنت عکس های جدیدش آپ می شد
بعد از یک سال غیبت،وارد دانشکده پلیس شد
و در ۳ سال تونست یکی از بهترین مامور ها بشه و به درجات زیاد دست پیدا کنه.
از زندگی شخصیش اطلاعات نداریم.
°•°•°•°•°•°•°•°•°
من واقعا سرهنگ رو تحسین می کنم!
دو یون:دنیل،خواهرت رو نمی بینم
+آره منم نمیدونم کجاست
داشتم به چشمام دنبال آبجی میگشتم
که یه چیز محکم به سرم بر خورد کرد
+آخ
دست زدم به سرم درد گرفته بود
زمین رو نگاه کردم دیدم یه هسته کوچیکه
سریع سرهنگ اومد سمتم
دو یون:اوه عشقم،حالت خوبه؟
عشقم؟
+آره خوبم
به چشم های سرهنگ نگاه کردم
پس آبجی رو دیده!
_دو یون جان،چیزی نشده که
----------------------(ویو سامانتا)------------------------------
(فلش بک چند ساعت قبل)
حوصله ام سر رفته
به دنیل گفتم که به دو یون بگه باهم بریم بیرون یک ساعت دیگه،البته به همراه شیون
اما تا یک ساعت دیگه!
صبر کن من هنوز به شیون نگفتم
زنگ زدم به شیون
(مکالمه)
_سلام جیگر
شیون:چی می خوای؟
_وا چته؟زنگ زدم باهم حرف بزنیم بعد تو میگی چی می خوای؟
شیون:اوه ببخشید یادم نبودم شما خیلی حساسی و ممکنه منو تیکه تیکه کنی
_از کجا معلوم شاید هم بکنم!
شیون:هی
_ببین یک ساعت دیگه می خوام با دنیل و دوست دخترش برم بیرون،تو هم میای؟
شیون:دنیل شی هم هست؟؟
_الان من چی گفتم دقیقا؟
شیون:آره میام،فقط کجا؟
_شهربازی
شیون:اوکی
_و ایندفعه بلایی سر دو یون نمیاری!فهمیدی؟
شیون:باشه باشه
_پس می بینمت
شیون:می بینمت
(پایان مکالمه)
_____________________________________________
اینم یه پارت دیگه اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا اومدم
براتون پارت جدید گذاشتم😁
از نویسنده راضی هستین؟
تا پارت بعدی
جانه🩷
•
•
•
بلاخره به شهربازی رسیدیم!
هرچی به سرهنگ اصرار کردم که با ماشین ایشون نریم،قبول نکرد!
الان همه مردم دارن به ما نگاه می کنن
من درباره سرهنگ اصلا توضیح ندادم
پس الان وقتشه که یکم درباره زندگیش بدونید
چون ما درباره همه ی زندگیش نمیدونم!
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
سرهنگ یعنی پارک دو یون شی
اهل کره جنوبی هست
و جزو بالا مقام ترین و همین طور پولدار ترین خاندان های کره جنوبی هست
ایشون از سن ۵ سالگی ساز پیانو می نواخت و از سن ۱۰ سالگی کلاس هایی برای مدلینگ شدن رفت
از سن ۱۳ سالگی هم شد یکی از زیباترین مدلینگ های کره و از سن ۱۷ سالگی یه آیدل و مدل معروف شد و در همین حین نقش هایی از سریال ها و فیلم های معروف می گرفت
اما در یک سال بعد از این موفقیت دیگه علاقه ای به این کار نداشت و در سن ۱۸ سالگی فقط در مراسم های فشن شرکت می کرد
و در سن ۱۹ سالگی،یک سال ازش خبری نبود و فقط در اینترنت عکس های جدیدش آپ می شد
بعد از یک سال غیبت،وارد دانشکده پلیس شد
و در ۳ سال تونست یکی از بهترین مامور ها بشه و به درجات زیاد دست پیدا کنه.
از زندگی شخصیش اطلاعات نداریم.
°•°•°•°•°•°•°•°•°
من واقعا سرهنگ رو تحسین می کنم!
دو یون:دنیل،خواهرت رو نمی بینم
+آره منم نمیدونم کجاست
داشتم به چشمام دنبال آبجی میگشتم
که یه چیز محکم به سرم بر خورد کرد
+آخ
دست زدم به سرم درد گرفته بود
زمین رو نگاه کردم دیدم یه هسته کوچیکه
سریع سرهنگ اومد سمتم
دو یون:اوه عشقم،حالت خوبه؟
عشقم؟
+آره خوبم
به چشم های سرهنگ نگاه کردم
پس آبجی رو دیده!
_دو یون جان،چیزی نشده که
----------------------(ویو سامانتا)------------------------------
(فلش بک چند ساعت قبل)
حوصله ام سر رفته
به دنیل گفتم که به دو یون بگه باهم بریم بیرون یک ساعت دیگه،البته به همراه شیون
اما تا یک ساعت دیگه!
صبر کن من هنوز به شیون نگفتم
زنگ زدم به شیون
(مکالمه)
_سلام جیگر
شیون:چی می خوای؟
_وا چته؟زنگ زدم باهم حرف بزنیم بعد تو میگی چی می خوای؟
شیون:اوه ببخشید یادم نبودم شما خیلی حساسی و ممکنه منو تیکه تیکه کنی
_از کجا معلوم شاید هم بکنم!
شیون:هی
_ببین یک ساعت دیگه می خوام با دنیل و دوست دخترش برم بیرون،تو هم میای؟
شیون:دنیل شی هم هست؟؟
_الان من چی گفتم دقیقا؟
شیون:آره میام،فقط کجا؟
_شهربازی
شیون:اوکی
_و ایندفعه بلایی سر دو یون نمیاری!فهمیدی؟
شیون:باشه باشه
_پس می بینمت
شیون:می بینمت
(پایان مکالمه)
_____________________________________________
اینم یه پارت دیگه اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا اومدم
براتون پارت جدید گذاشتم😁
از نویسنده راضی هستین؟
تا پارت بعدی
جانه🩷
۲.۱k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.