مافیای جذاب من
پارت ۲.
از زبان ا/ت
داشتم میرفتم شراب ویسکی شراب بیارم انگار جنی فهمید برام. ویسکی شراب آورد داد دستم.
جنی : بیا
ا/ت ممنون
داشتم میرفتم میز هفتم داشتن نگام می کرد منم گفتم برم کارم دارن رفتم میز هفتم
ا/ت: بله کارم دارید دارین نگام میکنید.
۱ پسر: برو نوشیدنی بد بعد بیا پیش ما بیب. ۲پسر : نه الان بیا پیش ما.
دستم گرفت پسر ۲. منو کشید شراب ویسکی ریخت شکست افتادم روی شیشه پسر خواست منو ببوس
از زبان کوک
داشتم با ته حرف میزدم. صدای شکستن اومد نامجون بلند شد. من دیدم که چه اتفاقی افتاد ه بلند شدم. رفتم کمک پسر زدم رفتم پیش دختر.
سر دختر گذاشتم روی پام. انگار دوستاش نگران. پرسیدم.
کوک: خوبی.
ا/ت : اره فقط یک کوچولو رفت تو گوشت بدنم.
ذهن جون کوک : وای نه شاید یک چیز بدی باشه.
بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین به راند گفتم بیمارستان فلان فلان.
از زبان نامجون
دیدم کوک رفت من ته اومدم گفتم
نامجون : بیای بریم دنبال آن ها
ته: بیا بریم
آمدیم بریم دیدیم دوست های دختر ه دارن گریه میکند
نامجون : چون نگران دوست تان هستین
بیان
یونا : ممنون
خخخخخخخخخخ
مممممممممم
ااااااااااااااا
ررررررر
یییی
از زبان ا/ت
داشتم میرفتم شراب ویسکی شراب بیارم انگار جنی فهمید برام. ویسکی شراب آورد داد دستم.
جنی : بیا
ا/ت ممنون
داشتم میرفتم میز هفتم داشتن نگام می کرد منم گفتم برم کارم دارن رفتم میز هفتم
ا/ت: بله کارم دارید دارین نگام میکنید.
۱ پسر: برو نوشیدنی بد بعد بیا پیش ما بیب. ۲پسر : نه الان بیا پیش ما.
دستم گرفت پسر ۲. منو کشید شراب ویسکی ریخت شکست افتادم روی شیشه پسر خواست منو ببوس
از زبان کوک
داشتم با ته حرف میزدم. صدای شکستن اومد نامجون بلند شد. من دیدم که چه اتفاقی افتاد ه بلند شدم. رفتم کمک پسر زدم رفتم پیش دختر.
سر دختر گذاشتم روی پام. انگار دوستاش نگران. پرسیدم.
کوک: خوبی.
ا/ت : اره فقط یک کوچولو رفت تو گوشت بدنم.
ذهن جون کوک : وای نه شاید یک چیز بدی باشه.
بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین به راند گفتم بیمارستان فلان فلان.
از زبان نامجون
دیدم کوک رفت من ته اومدم گفتم
نامجون : بیای بریم دنبال آن ها
ته: بیا بریم
آمدیم بریم دیدیم دوست های دختر ه دارن گریه میکند
نامجون : چون نگران دوست تان هستین
بیان
یونا : ممنون
خخخخخخخخخخ
مممممممممم
ااااااااااااااا
ررررررر
یییی
۱۱.۴k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.