پارت ۲۶

۲۸ روز بعد
بیمارستان
ویو کوک
تو خونه ا.ت همش میگفت دلم درد میکنه
اومدیم بیمارستان و منتظر دکترم
دکتر از در اومد
دکتر: اقای جئون جونگکوک؟
کوک: بله
دکتر : خانم شما به صورت طبیعی زایمان داشتتن
و شما صاحب دو دختر زیبا هستید
کوک: واقعا
دکتر : بله یکی از دختراتون به اسم سوک آه توی دستگاه تنفسه
کوک: چرا .......
دکتر :اوضاع خوبی نداشت
کوک صحیح،میشه ببینمش
دکتر : حتما
ویو ته
ا.ت جواب نمیداد کوک هم همینطور رفتم بیمارستان و دیدم سول آه توی دستگاه تنفسه ولی سوک آه سالمه
) اسماشونو توی بیمارستان اشتباه ثبت کردن در اصل سوک آه توی دستگاه تنفسه و سول اه بیرونه)
ادامه ویو ته
حرس جلو چشمام رو گرفت
نمیتونستم ببینم سول اه داره زجر میکشه ولی سوک اه سالمه
نمیدونم چرا اما سوک اه رو برداشتم و دادمش دست منشیم و توی ی پرورشگاه ولش کرد
برگشتم بیمارستتان دیدم کوک داره گریه میکنه
کوک: چرا سول آه رو دزدیدن،( با گریه)
سول آه مگه اون سوک آه نبود
نکنه .........اون.........سول اه بوده باشه.......
یعنی من دختتر خودمو گم گور کردم
نه نه نه
اصلا زنگ زدم منشیم
جواب نداد
فردا
ویو ا.ت
سول آه گمشده بود کوک و ته افسرده بودن
کوک اصلا به سوک آه اهمیت نمیداد
تمام فکر و ذکرش شده سول آه
ویو ته
به تمام پرورشگاها سر زدم توی یکی از پرورشگاها گفتن که دیشب یه دختر بچه نوزاد رو آوردن هنوز بند ناف داشت
اما نیم ساعتت بعد یه زنی به سرپرستی گرفتتش
ولی نمیگن اون زن کیه چون اطلاعاتش محرمانس
دلم برا خودم میسوزه
ویو کوک
*با لحن آروم*
سول آه رو بردن
چرا بچمو بردن
مگه چیکار کرده بود دخترکم
به چه حقی دختر جئون جونگ کوک رو میزدن هااا،* با داد*
ویو ا.ت
دیشب کوک تو خواب اسم سول اه رو میاورد
بمیرم براش حتی دختر خودشم نبود اما انقدر غصه خورد
از ته اصلا خبری نبود
خدا میدونه چه زجری داره میکشه
دخترش رو بردن
آخی
ویو ته
یه زن به اسم سوک این هه دخترمو برده اما
سوک هه این ۸ سال پیش مرده
یکی از شناسنامش استفاده کرده

___________________________________________
به زودی میزارم