پارت هشتم
یکی با تن صداي آروم گفت:یه ویلاي قدیمی چوبی فکر کنم خارج شه...آخـــخخخ
با صداي آخش گفتم:نه نه با اون کاري نداشته باش
صداي همون مرد قبلی تو گوشی پیچید که گفت:داشتی زرنگ بازي در میاوردي خانوم دکتر؟؟
_نه ببخشید هرکاري بگی میکنم فقط با دخترم کاري نداشته باش..
نیشخندي زد و ادامه داد:من با تو کاري ندارم تو فقط میتونی یه کاري رو انجام بدي..میخوام فردا راس ساعت
12 ظهر پشت خط این تلفن مهدي محمدي باشه همین
_ولی..ولی مهدي آمریکاس ..من چطوري اونو بیارم اینجا
+مشکل خودته
و بوقی که تو گوشی پیچید..واي خدا کمکم کن..
دوباره شماره رو گرفتم که ریجکت کرد..خدایا حالا چیکار کنم؟
نیکو:مامان چی گفت؟
_دزدیدنش..
نیکو:چـــــــی؟مگه الکیه؟چطور ممکنه؟
_متاسفانه حالا ممکنه..
سامان:خب اون آدم ربا نگفت چرا نیکی رو دزدیده؟
_نه فقط گفت فردا ظهر میخواد با مهدي حرف بزنه
نیکو:با بابا چیکار داره؟
_نمیدونم نمیدونم اصلا نمیدونم چطوري باید بیارمش اینجا اون گفت میخواد پشت این تلفن باهاش حرف
بزنه!!
سامان:آقاي محمدي اینجاست..اون الان فرانسس
_چی؟تو از کجا میدونی؟
سامان:تو تلویزیون یکی از سخنرانی هاشو گوش دادم که لوکشینش پاریس بود..
_من الان باید از کجا پیداش کنم؟اصلا با من حرف میزنه؟ما 15 ساله که طلاق گرفتیم.تو چه دردسري
افتادیما کاش صبح با نیکی بحثم نمیشد
با صداي آخش گفتم:نه نه با اون کاري نداشته باش
صداي همون مرد قبلی تو گوشی پیچید که گفت:داشتی زرنگ بازي در میاوردي خانوم دکتر؟؟
_نه ببخشید هرکاري بگی میکنم فقط با دخترم کاري نداشته باش..
نیشخندي زد و ادامه داد:من با تو کاري ندارم تو فقط میتونی یه کاري رو انجام بدي..میخوام فردا راس ساعت
12 ظهر پشت خط این تلفن مهدي محمدي باشه همین
_ولی..ولی مهدي آمریکاس ..من چطوري اونو بیارم اینجا
+مشکل خودته
و بوقی که تو گوشی پیچید..واي خدا کمکم کن..
دوباره شماره رو گرفتم که ریجکت کرد..خدایا حالا چیکار کنم؟
نیکو:مامان چی گفت؟
_دزدیدنش..
نیکو:چـــــــی؟مگه الکیه؟چطور ممکنه؟
_متاسفانه حالا ممکنه..
سامان:خب اون آدم ربا نگفت چرا نیکی رو دزدیده؟
_نه فقط گفت فردا ظهر میخواد با مهدي حرف بزنه
نیکو:با بابا چیکار داره؟
_نمیدونم نمیدونم اصلا نمیدونم چطوري باید بیارمش اینجا اون گفت میخواد پشت این تلفن باهاش حرف
بزنه!!
سامان:آقاي محمدي اینجاست..اون الان فرانسس
_چی؟تو از کجا میدونی؟
سامان:تو تلویزیون یکی از سخنرانی هاشو گوش دادم که لوکشینش پاریس بود..
_من الان باید از کجا پیداش کنم؟اصلا با من حرف میزنه؟ما 15 ساله که طلاق گرفتیم.تو چه دردسري
افتادیما کاش صبح با نیکی بحثم نمیشد
۹.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.