فیک: زیبای حقیقی
(part6)
*فلش بکت به سه شنبه روز قبل از اتفاق کوک و ا/ت *
دبیر فارسی اومد توی کلاس احترام گذاشتیم و شروع به صبحت کرد
°: خوب همین اول میخوام باهاتون در مورد موضوعی حرف بزنم
°: خوب از اونجایی که دو روز دیگه هالووین هست میخوام یک انشاء از هالووین بنویسن
°: مدیر به من گفت بهتون خبر بدم که برای هالووین میخوان که کلاس ها رو تزئین کنن، و بعد شما میاین توی مدرسه فقط باید شما هم لباس های هالووین تا ترسناک بپوشید، سوالی ندارید؟
: استاد یعنی نیازی نیست ما بیام برای تزئین مدرسه؟؟
°: نه خودشون انجام میدن شما پنجشنبه ساعت ۷ شب به بعد میتونین بیاین مدرسه
^: استاد تنها یا چند نفری هم میشه؟
°: اینش به خودتون بستگی داره
°: خوب سوال دیگه ای نیست؟؟
|: نههه
°: خوب درس رو شروع کنیم
۱:۴٠ بعد زنگ اخر خورد
~: خوب بگه ها چی میخواین بپوشید؟
-: من میخوام «ولدمورت» بشم
: برای اون باید گریم سنگین کنی
^: راست میگه چی جوری میخوای این دماغ بزرگ رو مثل ولدمورت کوچیک و پخش کنی؟
~: 😂😂😂
-: به چی میخندی تو
~: یک لحظه تو رو توی اون گریم و لباس تصور کردم خیلی خنده دار میشی به جای ترسناک 😂😂😂😂
-: درد بی درمون، خوب شما یاد ندارین گریم کنید
^: ا/ت یاد داره
-: خوب پس تو برام گریم انجام بده
: باش
-: شما هم کسی که میخواین شبیهش بشین رو انتخاب کنید و پنچشنبه صبح ساعت ۹ بیان خونه من تا ساعت ۷ هم برای جشن آماده بشیم، همه موافق هستن؟؟
~، ، ^: اوکی
-: شما دحترا شماره هاتون رو بدین، یک گروه میزنم اونحا خبر میدیم به هم
^، : اوکی
-: بیان اینجا بنویسن.
ا/ت و نامسای شماره هاشون رو به کوک دادان و کوک یک گروه زد و اونجا خبر میدادن به هم دیگه
ـــــــــــــــــــ
ادامه دارد.....
هالووین تون مبارک 👻👻
منتظر پارت هالووین باشید
فکر کردم گذاشتم ولی نزاشته بودم شرمنده 😔
حمایت یادتون نره 🫶
*فلش بکت به سه شنبه روز قبل از اتفاق کوک و ا/ت *
دبیر فارسی اومد توی کلاس احترام گذاشتیم و شروع به صبحت کرد
°: خوب همین اول میخوام باهاتون در مورد موضوعی حرف بزنم
°: خوب از اونجایی که دو روز دیگه هالووین هست میخوام یک انشاء از هالووین بنویسن
°: مدیر به من گفت بهتون خبر بدم که برای هالووین میخوان که کلاس ها رو تزئین کنن، و بعد شما میاین توی مدرسه فقط باید شما هم لباس های هالووین تا ترسناک بپوشید، سوالی ندارید؟
: استاد یعنی نیازی نیست ما بیام برای تزئین مدرسه؟؟
°: نه خودشون انجام میدن شما پنجشنبه ساعت ۷ شب به بعد میتونین بیاین مدرسه
^: استاد تنها یا چند نفری هم میشه؟
°: اینش به خودتون بستگی داره
°: خوب سوال دیگه ای نیست؟؟
|: نههه
°: خوب درس رو شروع کنیم
۱:۴٠ بعد زنگ اخر خورد
~: خوب بگه ها چی میخواین بپوشید؟
-: من میخوام «ولدمورت» بشم
: برای اون باید گریم سنگین کنی
^: راست میگه چی جوری میخوای این دماغ بزرگ رو مثل ولدمورت کوچیک و پخش کنی؟
~: 😂😂😂
-: به چی میخندی تو
~: یک لحظه تو رو توی اون گریم و لباس تصور کردم خیلی خنده دار میشی به جای ترسناک 😂😂😂😂
-: درد بی درمون، خوب شما یاد ندارین گریم کنید
^: ا/ت یاد داره
-: خوب پس تو برام گریم انجام بده
: باش
-: شما هم کسی که میخواین شبیهش بشین رو انتخاب کنید و پنچشنبه صبح ساعت ۹ بیان خونه من تا ساعت ۷ هم برای جشن آماده بشیم، همه موافق هستن؟؟
~، ، ^: اوکی
-: شما دحترا شماره هاتون رو بدین، یک گروه میزنم اونحا خبر میدیم به هم
^، : اوکی
-: بیان اینجا بنویسن.
ا/ت و نامسای شماره هاشون رو به کوک دادان و کوک یک گروه زد و اونجا خبر میدادن به هم دیگه
ـــــــــــــــــــ
ادامه دارد.....
هالووین تون مبارک 👻👻
منتظر پارت هالووین باشید
فکر کردم گذاشتم ولی نزاشته بودم شرمنده 😔
حمایت یادتون نره 🫶
۲.۸k
۱۱ آبان ۱۴۰۳