فیک برای اولین بار خوشبخت شدم
فیک برای اولین بار خوشبخت شدم
پارت ۲
نگام کرد گفت تویم گمشو برو
بزور پاشدم و سعی کردم راه برم ولی افتادم و چشام سیاهی رفت و هیچی دیگه متوجه نشدم
از ویو ته
دیدم افتاد یهو رفتم بالا سرش فهیمدم بیهوش شده به بادیگارد ها گفتم ببرنش تو اتاق خودم بردنش دکتر آمد بالا سرش گفت ایشون خیلی کار کردن و کتک خوردن باید یکم استراحت کنن
گفتم کیه بهوش میات
گفت الاناس که بهوش بیات
چند مین بعد
چشام رو باز کردم به دور ورم نگاه کردم دیدم اتاق اربابم که ارباب آمد گفت برواتاقت استراحت کن دو روز نمی خوات کار کنی
گفتم اما
گفت اماو درد گفتم گمشو تو اتاقت
گفتم چشم و رفتم تو اتاق
که آجوما آمد گفت بیایید بهتون قرص بدم دکتر گفت که بهتون بدم
بهش گفتمنمیخوام میخوام بمیرم
گفت لطفا بخور ات بخاطر من
قرص ها رو خوردم بعد تو تخت کوچیک دراز کشیدم تخت خراب بود و یه اتاق خیلی کوچولو
شرایط پارت بعد
10 لایک
10 کامنت
پارت ۲
نگام کرد گفت تویم گمشو برو
بزور پاشدم و سعی کردم راه برم ولی افتادم و چشام سیاهی رفت و هیچی دیگه متوجه نشدم
از ویو ته
دیدم افتاد یهو رفتم بالا سرش فهیمدم بیهوش شده به بادیگارد ها گفتم ببرنش تو اتاق خودم بردنش دکتر آمد بالا سرش گفت ایشون خیلی کار کردن و کتک خوردن باید یکم استراحت کنن
گفتم کیه بهوش میات
گفت الاناس که بهوش بیات
چند مین بعد
چشام رو باز کردم به دور ورم نگاه کردم دیدم اتاق اربابم که ارباب آمد گفت برواتاقت استراحت کن دو روز نمی خوات کار کنی
گفتم اما
گفت اماو درد گفتم گمشو تو اتاقت
گفتم چشم و رفتم تو اتاق
که آجوما آمد گفت بیایید بهتون قرص بدم دکتر گفت که بهتون بدم
بهش گفتمنمیخوام میخوام بمیرم
گفت لطفا بخور ات بخاطر من
قرص ها رو خوردم بعد تو تخت کوچیک دراز کشیدم تخت خراب بود و یه اتاق خیلی کوچولو
شرایط پارت بعد
10 لایک
10 کامنت
۴۶.۸k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.