من عاشقش شدم ⁴⁸
من عاشقش شدم ⁴⁸
از زبان سوجین :
میدونستم میخوام چیکار کنن برای همین پیاده نمیشد منم براید استایل بغلش کردم و بردمش و گذاشتمش رو تخت روش خیمه زدم و گفتم
×: بیبی گرل من اگه همکاری نکنی سخت تر میشه
و بعد از گفتن این جمله شروع کردم به مک زدن لباش و اونم همکاری میکرد دلم واسه ی مزه ی توت فرنگی لباش تنگ شده بود و همینجوری مک میزدم نمیخواستم ازش جدا شم اما بخاطر تنگی نفس مجبور شدم ازش دست بکشم و دوباره افتادم به جون لباش و آروم آروم لباسش و دراوردم اونم همین کار و میکرد دست از سر لباش برداشتم بقیه ی لباس خودم و اونم درآوردم معلوم بود یکم خجالت کشیده اما به گفتم
+: بیبی کوچولو من بار اوام نیست که بدنتو میبینم پس خجالت نداره کوچولو من
و بعد از تموم شدن حرفم رفتم سراغ ترقو هاش و یه آه کوچولو کرد و منم بدون اینه عادت کنه واردش کردم
ولی من کرمو براتون شرط دارم ۱۰ تا لایک و کامنت ها به دلخواه اما بیشتر از صفر
از زبان سوجین :
میدونستم میخوام چیکار کنن برای همین پیاده نمیشد منم براید استایل بغلش کردم و بردمش و گذاشتمش رو تخت روش خیمه زدم و گفتم
×: بیبی گرل من اگه همکاری نکنی سخت تر میشه
و بعد از گفتن این جمله شروع کردم به مک زدن لباش و اونم همکاری میکرد دلم واسه ی مزه ی توت فرنگی لباش تنگ شده بود و همینجوری مک میزدم نمیخواستم ازش جدا شم اما بخاطر تنگی نفس مجبور شدم ازش دست بکشم و دوباره افتادم به جون لباش و آروم آروم لباسش و دراوردم اونم همین کار و میکرد دست از سر لباش برداشتم بقیه ی لباس خودم و اونم درآوردم معلوم بود یکم خجالت کشیده اما به گفتم
+: بیبی کوچولو من بار اوام نیست که بدنتو میبینم پس خجالت نداره کوچولو من
و بعد از تموم شدن حرفم رفتم سراغ ترقو هاش و یه آه کوچولو کرد و منم بدون اینه عادت کنه واردش کردم
ولی من کرمو براتون شرط دارم ۱۰ تا لایک و کامنت ها به دلخواه اما بیشتر از صفر
۱.۹k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.