رمان عشق شکلاتی پارات 10
یومه: که این طور پیشخدمت یه بطری از همون شراب های همیشگی با دوتا پیک
چویا: چرا دوتا
یومه: امروز مهمون منی
دازای: من چی بانوی من
یومه: تو همون یه متور رو که منفجر کردی رو برنگردوندی
دازای: خیلی بدی بانوی من
سفارشارو آوردن منم پیک خودمو چویارو پر کردم
دیگه کاملا مست بودم خیلی خوابم میومد
ویو دازای
مثل همیشه وقتی مسته خوابش میبر از بقیه خدافظی کردم رفتم یومه رو بغل کردم تا دستم به دستگیره خورد با حرف چویا خششکم زد
چویا: رویایمن یومه عاشقتم
یه پوز خند زدم هه دشمن خونیم عاشق تنها خواهرم دشده
به حرفای بقیه گوش نکردم از کافه زدم بیرون
چویا: چرا دوتا
یومه: امروز مهمون منی
دازای: من چی بانوی من
یومه: تو همون یه متور رو که منفجر کردی رو برنگردوندی
دازای: خیلی بدی بانوی من
سفارشارو آوردن منم پیک خودمو چویارو پر کردم
دیگه کاملا مست بودم خیلی خوابم میومد
ویو دازای
مثل همیشه وقتی مسته خوابش میبر از بقیه خدافظی کردم رفتم یومه رو بغل کردم تا دستم به دستگیره خورد با حرف چویا خششکم زد
چویا: رویایمن یومه عاشقتم
یه پوز خند زدم هه دشمن خونیم عاشق تنها خواهرم دشده
به حرفای بقیه گوش نکردم از کافه زدم بیرون
۱۱.۳k
۰۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.