P2
P2
لعنتی!بازم قلبش درد گرفته
لونا رو زمین افتاده بود و داشت از درد تقلا میکرد با یک دست به زمین چنگ میزد و با یک دست دیگه قلبشو گرفته بود
تهیونگ سریع هم شد و لونا رو مثل یک عروسک بغل کرد لونا باعث میشد تهیونگ وزنی احساس نکنه
دقیقا بعد از بیماری قلبیش وزن اضافه نکرد که هیچ تازه روز به روز لاغر تر میشد
تهیونگ با وجود سرگیجه ای که داشت به سمت اتاق لونا میدویید
بیمارستان بزرگی بود انگار تموم نمیشد دقیقا مثل هزارتو!
تهیونگ بلاخره موفق شد که دخترو به اتاق برسونه
پرستار ها دور تهیونگ و لونا جمع شدن و به لونا رسیدگی کردن
تهیونگ به دیوار چسبیده بود و نزدیک بود بیهوش بشه سردرد و سرگیجش طاقت فرسا بود ولی نمیخواست جلوی لونا بیهوش بشه
نمیخواست لونا رو نگران کنه
پس بهش لبخند زد لبخندی پر از (درد و عشق)
دیدن تهیونگ تو این حال وقتی روز به روز حالش بدتر میشد خنجر به قلب آسیب پذیر لونا میزد و باعث میشد دردش شدیدتر بشه
هم روحی هم فیزیکی
یکی از پرستار های بخش مغزی اومد و تهیونگ رو برای معاینه ببره
ولی تهیونگ نمیخواست لونا رو توی اون حالت تنها بزارن پس تکون نخورد تا اینکه دوتا پرستار اومدن و تهیونگ رو میکشیدن تهیونگ از لحاظ جسمی قوی نبود ولی این قلبش بود که بخاطر لونا ایستاده بود هرچند که به ضرر مغزش تموم میشد
لعنتی!بازم قلبش درد گرفته
لونا رو زمین افتاده بود و داشت از درد تقلا میکرد با یک دست به زمین چنگ میزد و با یک دست دیگه قلبشو گرفته بود
تهیونگ سریع هم شد و لونا رو مثل یک عروسک بغل کرد لونا باعث میشد تهیونگ وزنی احساس نکنه
دقیقا بعد از بیماری قلبیش وزن اضافه نکرد که هیچ تازه روز به روز لاغر تر میشد
تهیونگ با وجود سرگیجه ای که داشت به سمت اتاق لونا میدویید
بیمارستان بزرگی بود انگار تموم نمیشد دقیقا مثل هزارتو!
تهیونگ بلاخره موفق شد که دخترو به اتاق برسونه
پرستار ها دور تهیونگ و لونا جمع شدن و به لونا رسیدگی کردن
تهیونگ به دیوار چسبیده بود و نزدیک بود بیهوش بشه سردرد و سرگیجش طاقت فرسا بود ولی نمیخواست جلوی لونا بیهوش بشه
نمیخواست لونا رو نگران کنه
پس بهش لبخند زد لبخندی پر از (درد و عشق)
دیدن تهیونگ تو این حال وقتی روز به روز حالش بدتر میشد خنجر به قلب آسیب پذیر لونا میزد و باعث میشد دردش شدیدتر بشه
هم روحی هم فیزیکی
یکی از پرستار های بخش مغزی اومد و تهیونگ رو برای معاینه ببره
ولی تهیونگ نمیخواست لونا رو توی اون حالت تنها بزارن پس تکون نخورد تا اینکه دوتا پرستار اومدن و تهیونگ رو میکشیدن تهیونگ از لحاظ جسمی قوی نبود ولی این قلبش بود که بخاطر لونا ایستاده بود هرچند که به ضرر مغزش تموم میشد
۲.۰k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.