(وقتی با قمار خریدتت 😈)پارت=8
(وقتی با قمار خریدتت 😈)پارت=8
.
نویسنده=پارک کیون دو
ادمین=نداریم
.
.
.
.
.
قبل از شروع داستان اعضا بخاطر قرار داد رفته بودن المان و قرار در ارض 20بر گردن اما نشود و 1سال تول کشید
.
.
.
*ویو کوک *
داشتم کارا رو انجام میدادم که گوشیم زنگ خورد برداشتم دیدم نامجون هیونگه جواب دادم.....
*مکالمه نامجون و کوک *
کوک: الو
نامجون: سلام خوبی؟
کوک: خوبم تو خوبی؟
نامجون: خوبم.. اها کوک ما داریم بر میگردم
کوک: اوکی بیاین قدمتون رو چشم اها ببنیم خوش گذشت المان قرار داد چی شود مگه قرار نبود 2ماهه برگیرد چرا 1سال عون جاین؟ ها منم تنها گذاشتین
نامجون: بابا چه خوش گذشتی... قرار دادم بستیم ... این یک سالم بخاطر باند تو المان که اصلا نگم برات اصلا اوضاع خیت بود بخاطر همین یک سال موندم
جین: نامجوننننن بیا غذااااا(از پوشت تلفن نامجون)
نامجون: اومدم... کوک من برم جین صدام میکنه بای
کوک: بای
*پایان مکالمه *
خوبه دارن میان بهتر یه جشن بگیرم
رفتم پاین به اجوما گفتم کل خدمت کارارو جمع کن تا فکر اینکه ا.ت دوسم داره اره دسرت فکر کردین من ا.ت رو دوست دارم با این که فقط 1ماه اینجاست
تو فکر بودم که باصدای یکی به خودم اومدم دیدم اجوما هی میگه...
#ارباب..... ارباب.... ارباببببب (بلند)
کوک: ها چیه بله کی مرده کی زدست؟(هنگ کرد بچم)
#ارباب همه خدمتکار هارو جمع کردم
کوک: خیلی خوب میتونی بری
کوک: برا شب کل اعمارتو تمیز کنید عه مهمونه ویژه داری برا شام هم 10نوع غذا و 20نوع دسر و مهمان ها هم، شش نفرن
و هرکی خوب کارشو انجام نده تنبیه بدی تو راه پس خوب انجام بدین فهمیدین (فهمیدین با داد و قبلی هاش با سردی و کمی بلند)
همه: بله
کوک: و این که الاوه بر مهمان هی ویژه مهمان هی دیگری هم داریم فهمیدین
همه: بله
کوک: برین سر کاراتون
*ویو ا. ت*
_________________________
خوب شرایط زیاد میشه
شرایط پارت 8
لایک: 30+10=40
کامنت 60+10=70
.
نویسنده=پارک کیون دو
ادمین=نداریم
.
.
.
.
.
قبل از شروع داستان اعضا بخاطر قرار داد رفته بودن المان و قرار در ارض 20بر گردن اما نشود و 1سال تول کشید
.
.
.
*ویو کوک *
داشتم کارا رو انجام میدادم که گوشیم زنگ خورد برداشتم دیدم نامجون هیونگه جواب دادم.....
*مکالمه نامجون و کوک *
کوک: الو
نامجون: سلام خوبی؟
کوک: خوبم تو خوبی؟
نامجون: خوبم.. اها کوک ما داریم بر میگردم
کوک: اوکی بیاین قدمتون رو چشم اها ببنیم خوش گذشت المان قرار داد چی شود مگه قرار نبود 2ماهه برگیرد چرا 1سال عون جاین؟ ها منم تنها گذاشتین
نامجون: بابا چه خوش گذشتی... قرار دادم بستیم ... این یک سالم بخاطر باند تو المان که اصلا نگم برات اصلا اوضاع خیت بود بخاطر همین یک سال موندم
جین: نامجوننننن بیا غذااااا(از پوشت تلفن نامجون)
نامجون: اومدم... کوک من برم جین صدام میکنه بای
کوک: بای
*پایان مکالمه *
خوبه دارن میان بهتر یه جشن بگیرم
رفتم پاین به اجوما گفتم کل خدمت کارارو جمع کن تا فکر اینکه ا.ت دوسم داره اره دسرت فکر کردین من ا.ت رو دوست دارم با این که فقط 1ماه اینجاست
تو فکر بودم که باصدای یکی به خودم اومدم دیدم اجوما هی میگه...
#ارباب..... ارباب.... ارباببببب (بلند)
کوک: ها چیه بله کی مرده کی زدست؟(هنگ کرد بچم)
#ارباب همه خدمتکار هارو جمع کردم
کوک: خیلی خوب میتونی بری
کوک: برا شب کل اعمارتو تمیز کنید عه مهمونه ویژه داری برا شام هم 10نوع غذا و 20نوع دسر و مهمان ها هم، شش نفرن
و هرکی خوب کارشو انجام نده تنبیه بدی تو راه پس خوب انجام بدین فهمیدین (فهمیدین با داد و قبلی هاش با سردی و کمی بلند)
همه: بله
کوک: و این که الاوه بر مهمان هی ویژه مهمان هی دیگری هم داریم فهمیدین
همه: بله
کوک: برین سر کاراتون
*ویو ا. ت*
_________________________
خوب شرایط زیاد میشه
شرایط پارت 8
لایک: 30+10=40
کامنت 60+10=70
۵.۱k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.