سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 42
ویو ا. ت : کیفمو جمع کردم. رفتم سوار ماشین شدم
که حرکت کنم به سمت ویلام تو کوه
درسته پامو گچ گرفتم ولی میتونم رانندگی کنم
حرکت کردم رسیدم یه چایی گذاشتم وسایلمو مرتب کردم نشستم
رمانموگرفتم داشتم رمان میخوندم که یهو ذهنم درگیر تهیونگ شد
اینکه باید بهش بگم کجا رفتم یا کی دیدیدم ازم بپرسه یه چیز عادیه
ولی اون بخواد بگه یعنی گزارش اونم جلو دوستاش که آبرو برام نزاشت
شاید من سختش میگیرم
ول کن رفتم یه چای ریختم
نشستم داشتم میخوردم تهیونگ زنگ زد
پوف
تهیونگ: الو سلام ا. ت خوبی؟
ا. ت: سلام مرسی، تو چطوری؟
تهیونگ: مرسی، میگیم امشب میای بریم بیرون
ا. ت: نه من با یونا بیرونم
تهیونگ: هیوجین به من گفت که یونا پیششه ومهمونی دارن که
کجایی؟
ا. ت صفحه کشیدم پایین مکان خاموش کردم
ا. ت: اه تهیونگ تو از من گزارش کار میخوای؟ گفتم میخوام تنها باشم
تهیونگ: ا. ت حالت خوبه
ا. ت زد زیر خنده بلند بلند میخندید
ا. ت: عالیم
تهیونگ: میخوای من بیام پیشت
لحنمو عوض کردم
ا. ت: نمی فهمی میگم میخوام تنها باشه ( بالحن سرد )
تهیونگ: باشه، با این کارت من از دست میدی ها
ا. ت: مثلا تو از دست بدم چی میشه
تهیونگ: همه دوست دارن من دوست پسرشون باشم
ا. ت: همه هم دوست دارن من دوست دختراشون باشم
بعدشم مشکلی داری راه دراز جاده صاف
شرت کم........ خداحافظ
تهیونگ؛: خداحافظ
ویو تهیونگ: ا. ت خیلی عصبی بود اگه برم پیشش
پاچمو میگیره
پارت 42
ویو ا. ت : کیفمو جمع کردم. رفتم سوار ماشین شدم
که حرکت کنم به سمت ویلام تو کوه
درسته پامو گچ گرفتم ولی میتونم رانندگی کنم
حرکت کردم رسیدم یه چایی گذاشتم وسایلمو مرتب کردم نشستم
رمانموگرفتم داشتم رمان میخوندم که یهو ذهنم درگیر تهیونگ شد
اینکه باید بهش بگم کجا رفتم یا کی دیدیدم ازم بپرسه یه چیز عادیه
ولی اون بخواد بگه یعنی گزارش اونم جلو دوستاش که آبرو برام نزاشت
شاید من سختش میگیرم
ول کن رفتم یه چای ریختم
نشستم داشتم میخوردم تهیونگ زنگ زد
پوف
تهیونگ: الو سلام ا. ت خوبی؟
ا. ت: سلام مرسی، تو چطوری؟
تهیونگ: مرسی، میگیم امشب میای بریم بیرون
ا. ت: نه من با یونا بیرونم
تهیونگ: هیوجین به من گفت که یونا پیششه ومهمونی دارن که
کجایی؟
ا. ت صفحه کشیدم پایین مکان خاموش کردم
ا. ت: اه تهیونگ تو از من گزارش کار میخوای؟ گفتم میخوام تنها باشم
تهیونگ: ا. ت حالت خوبه
ا. ت زد زیر خنده بلند بلند میخندید
ا. ت: عالیم
تهیونگ: میخوای من بیام پیشت
لحنمو عوض کردم
ا. ت: نمی فهمی میگم میخوام تنها باشه ( بالحن سرد )
تهیونگ: باشه، با این کارت من از دست میدی ها
ا. ت: مثلا تو از دست بدم چی میشه
تهیونگ: همه دوست دارن من دوست پسرشون باشم
ا. ت: همه هم دوست دارن من دوست دختراشون باشم
بعدشم مشکلی داری راه دراز جاده صاف
شرت کم........ خداحافظ
تهیونگ؛: خداحافظ
ویو تهیونگ: ا. ت خیلی عصبی بود اگه برم پیشش
پاچمو میگیره
۷.۸k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.