پارت ۸
ا.ت. فقط من نمیتونم با لباس مدرسم بیام همه میفهمن ۱۸ سالم نیست
یونا. باشه بیا تا بهت لباس بدم
همراه یونا رفتم و بهم لباس داد. لباسو پوشیدم و رفتیم سمت باری که خیلی دوسش داشتم. رفتم تو که یه آقایی اومد جلومون رو گرفت و گفت شما نمیتونین برین
ا.ت. چرا؟
مرده. چون شما زیر ۱۸ سالین
ا.ت. برو بابا تو هم
مرده. نمیتونین برین
ا.ت و یونا. ما ۱۹ سالمونه
مرده. واقعا؟
ا.ت. آره و عجیبه که تو منو یادت نمیاد
مرده. قیافت آشناست اسمت؟
ا.ت. اسمم جئون ا.ته
مرده. آها بله خانم جئون شما چند بار اومدین اینجا ببخشید یادم نبود بفرمایید برید داخل
من و یونا رفتیم داخل و نشستیم روی یکی از صندلی های گوشه بار. یه زنی اومل سمتمون
زنه. چیزی میل دارید؟
ا.ت. نه ممنون
یونا. اگه میشه یه شیشه ویسکی بیارید
زنه. چشم
ا.ت. یونا چیکار میکنی؟
یونا. ا.ت لطفاااا یه بار که بیشتر نیست
ا.ت. باشه فقط مست شدی من میدونم و تو
یونا. باشه بابا
زنه ویسکی رو آورد و یونا سه تا پیک خورد منم ۳ ۴ تایی پیک خوردم که دیدم یونا خیلی داره حال میکنه و رفت رقصید. منم مست شده بودم و کارام دست خودم نبود که یه مردی اومد سمتم.
مرده. بیا یه شب خوبو با هم بسازیم
ا.ت. چرا؟ ( با مستی )
مرده. بیا بریم تو راه بهت میگم
ا.ت. اوممم باشه ( با مستی )
دستمو کشید و داشت همراه خودش میبرد که رفت سمت یه اتاق داشت منو میبرد تو اتاقه که یهو یکی یه مشت زد تو سرش. اون صحنه رو که دیدم تازه فهمیدم تو چه موقعیتم و مستی از سرم پرید
ویو جیمین
همینطوری داشتم وودکا میخوردم که دیدم یه مردی داره دست یه دختر رو میکشه و میبره سمت اتاقا. به قیافه دختره که نگاه کردم دیدم دختره ا.ته. خون جلو چشممو گرفت و رفتم سمت مرده و با مشت کوبیدم تو سرش. ا.ت که منو دید تازه مستی از سرش پریده بود. دستشو گرفتم و از بار بردمش بیرون و پرتش کردم تو ماشین.
ا.ت. ولم کن عوضی
جیمین. دهنتو ببند ( با داد )
ا.ت. با دادی که زد دیگه ساکت شدم
ا.ت. بذار به یونا زنگ بزنم الان میبینه نیستم نگران میشه ( با بغض )
جیمین. .......
ا.ت. بذار بهش زنگ بزنم
جیمین. .......
ا.ت. جیمین
جیمین. .......
ا.ت. بزن کنار ( با داد )
جیمین. خفه شو
ا.ت. گفتم بزن کنار ( داد )
دیدم سرعتشو بیشتر کرد
ا.ت. داری منو کجا میبری؟ ( داد )
جیمین. جهنم
ا.ت. ماشینو نگه دار میخوام پیاده شم
سرعتشو بیشتر کرد
ا.ت. میگم ماشینو نگه دار ( داد )
سرعتشو خیلی بیشتر کرد جوری که داشت با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت توی خیابون میرفت
ا.ت. آروم تر برو
جیمین. میبندی دهنتو؟ ( عربده )
ا.ت. دیگه ساکت شدم
داشت رانندگی میکرد که رسیدیم به یه خونه خیلی خوشگل. ماشینو پارک کرد. پیاده شد تا بیاد سمت در من که تا داشت میومد از فرصت استفاده کردم و سریع از ماشین پیاده شدم دویدم سمت خیابون که اونم دوید. داشتم توی پیاده رو میدویدم که دستم کشیده شد. جیمین دستمو گرفته بود و از چشماش آشتیش بیرون میومد. اصلا حس خوبی نداشتم. دستمو کشید و برد سمت خونه
ا.ت. دستمو ول کن
جیمین. .......
ا.ت. عوضییی ( داد و جیغ )
جیمین. خفه شو ه.ر.ز.ه
چی؟ اون به من گفت ه.ر.ز.ه؟ منی که فقط یکم مست شدم؟ منی که به اصرار یونا مشروب خوردم؟ با تمام توانم دستم از دستش بیرون کشیدم و نگاه پر نفرتی بهش کردم
ا.ت. آشغال تر از اون چیزی بودی که فکرشو میکردم
جیمین. .......
دیگه میخوام شرط بذارم😁
۶ تا لایک ۴ تا فالو ۸ تا کامنت
یونا. باشه بیا تا بهت لباس بدم
همراه یونا رفتم و بهم لباس داد. لباسو پوشیدم و رفتیم سمت باری که خیلی دوسش داشتم. رفتم تو که یه آقایی اومد جلومون رو گرفت و گفت شما نمیتونین برین
ا.ت. چرا؟
مرده. چون شما زیر ۱۸ سالین
ا.ت. برو بابا تو هم
مرده. نمیتونین برین
ا.ت و یونا. ما ۱۹ سالمونه
مرده. واقعا؟
ا.ت. آره و عجیبه که تو منو یادت نمیاد
مرده. قیافت آشناست اسمت؟
ا.ت. اسمم جئون ا.ته
مرده. آها بله خانم جئون شما چند بار اومدین اینجا ببخشید یادم نبود بفرمایید برید داخل
من و یونا رفتیم داخل و نشستیم روی یکی از صندلی های گوشه بار. یه زنی اومل سمتمون
زنه. چیزی میل دارید؟
ا.ت. نه ممنون
یونا. اگه میشه یه شیشه ویسکی بیارید
زنه. چشم
ا.ت. یونا چیکار میکنی؟
یونا. ا.ت لطفاااا یه بار که بیشتر نیست
ا.ت. باشه فقط مست شدی من میدونم و تو
یونا. باشه بابا
زنه ویسکی رو آورد و یونا سه تا پیک خورد منم ۳ ۴ تایی پیک خوردم که دیدم یونا خیلی داره حال میکنه و رفت رقصید. منم مست شده بودم و کارام دست خودم نبود که یه مردی اومد سمتم.
مرده. بیا یه شب خوبو با هم بسازیم
ا.ت. چرا؟ ( با مستی )
مرده. بیا بریم تو راه بهت میگم
ا.ت. اوممم باشه ( با مستی )
دستمو کشید و داشت همراه خودش میبرد که رفت سمت یه اتاق داشت منو میبرد تو اتاقه که یهو یکی یه مشت زد تو سرش. اون صحنه رو که دیدم تازه فهمیدم تو چه موقعیتم و مستی از سرم پرید
ویو جیمین
همینطوری داشتم وودکا میخوردم که دیدم یه مردی داره دست یه دختر رو میکشه و میبره سمت اتاقا. به قیافه دختره که نگاه کردم دیدم دختره ا.ته. خون جلو چشممو گرفت و رفتم سمت مرده و با مشت کوبیدم تو سرش. ا.ت که منو دید تازه مستی از سرش پریده بود. دستشو گرفتم و از بار بردمش بیرون و پرتش کردم تو ماشین.
ا.ت. ولم کن عوضی
جیمین. دهنتو ببند ( با داد )
ا.ت. با دادی که زد دیگه ساکت شدم
ا.ت. بذار به یونا زنگ بزنم الان میبینه نیستم نگران میشه ( با بغض )
جیمین. .......
ا.ت. بذار بهش زنگ بزنم
جیمین. .......
ا.ت. جیمین
جیمین. .......
ا.ت. بزن کنار ( با داد )
جیمین. خفه شو
ا.ت. گفتم بزن کنار ( داد )
دیدم سرعتشو بیشتر کرد
ا.ت. داری منو کجا میبری؟ ( داد )
جیمین. جهنم
ا.ت. ماشینو نگه دار میخوام پیاده شم
سرعتشو بیشتر کرد
ا.ت. میگم ماشینو نگه دار ( داد )
سرعتشو خیلی بیشتر کرد جوری که داشت با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت توی خیابون میرفت
ا.ت. آروم تر برو
جیمین. میبندی دهنتو؟ ( عربده )
ا.ت. دیگه ساکت شدم
داشت رانندگی میکرد که رسیدیم به یه خونه خیلی خوشگل. ماشینو پارک کرد. پیاده شد تا بیاد سمت در من که تا داشت میومد از فرصت استفاده کردم و سریع از ماشین پیاده شدم دویدم سمت خیابون که اونم دوید. داشتم توی پیاده رو میدویدم که دستم کشیده شد. جیمین دستمو گرفته بود و از چشماش آشتیش بیرون میومد. اصلا حس خوبی نداشتم. دستمو کشید و برد سمت خونه
ا.ت. دستمو ول کن
جیمین. .......
ا.ت. عوضییی ( داد و جیغ )
جیمین. خفه شو ه.ر.ز.ه
چی؟ اون به من گفت ه.ر.ز.ه؟ منی که فقط یکم مست شدم؟ منی که به اصرار یونا مشروب خوردم؟ با تمام توانم دستم از دستش بیرون کشیدم و نگاه پر نفرتی بهش کردم
ا.ت. آشغال تر از اون چیزی بودی که فکرشو میکردم
جیمین. .......
دیگه میخوام شرط بذارم😁
۶ تا لایک ۴ تا فالو ۸ تا کامنت
۲.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.