part10
فیک تهیونگ(عشق سیاه)پارت۱۰
+ام....خب جئون جونگ هی
م تهیونگ: جئون جونگ هی؟عجیبه
+چرا؟
م تهیونگ: اخه اون یک هو غیب شد و ما فهمیدیم که ستا بچه داره
+سه تا؟
م تهیونگ: اره ولی ما شنیدیم که یکیش دزدیده شده
+یعنی چی؟
م تهیونگ: شنیدم اسم پسر بزرگش وایسا چی بود خدا ام اهه به خودت فشار بیا چی بود...اهان جئون جونگکوک
+جئون جونگکوک؟
م تهیونگ: اره مطمعنم همین بود
+یعنی من یه برادر دارم به اسم جئون جونگکوک که از من بزرگ تره درسته؟
(یه راهنمایی جونگکوک پسر بزرگ تر خوانوادست که وقتی تازه به دنیا اومده بود دزدیده شد و ا.ت سوهو دوغلو ان)
م تهیونگ: از اون بگذریم اون یک یداداشت کیه؟
+ام...اون یکی..داداشم...اوم...
_اون یکی داداششم گم شده
م تهیونگ: وا یعنی چی مگه دزد پلیسه همه داداشات گم شدن
+ام..هه هه..چه جالب نمیدونستم دوتا داداش دارم..ها ها....
م تهیونگ:پدر مادرت چی اونا کجان؟
+راستش از وقتی که یادمه اونا رو از دست دادم و با دا....به تنهایی بزرگ شدم خودم بدون هیچ کسی
م تهیونگ:اخی چه بد
مایا:حالا مظلوم نمایی نکن واسه زندایی(لب خونی از پشت بقیه)
+بشیت سرجات بچه بزار باد بیادددد(لب خونی)
مایا: ایشششش
+تهیونگ من میخوام داداشم..داداشامو...ارباب اهههه وای من نمیتونمممم
+اره مت بهش میگم ته یا تهیونگ اصلا مشولی دارین جم کنید برید ایششش《داد》
م تهیونگ: باشه دخترم ما که مشکلی نداریم
_شرمنده دوباره تخم اژدها شد
+من تخم اژدها نیستم《لوس》
مایا:ایش هرزه(اروم)
+مادر جان من برادرامو پیدا میکنم حتما قول میدم
م تهیونگ باشه دخترم
_ا.ت من الان میام یکم صبر کن
+اوک
مایا:مامان من میرم دستشویی
(تهیونگ وارد اتاق شد و پشتش مایا)
مایا: ددی تهیونگ من میخوامت خیلی
_تو اینجا چه غلطی میکنی؟
مایا لباشو گذاشت رو لب تهیونگ و مک زد تهیونگ سعی کرد جداش کنه ولی در باز شد
+تهیونگ بیا غذا دیگه.....
پایان
به به تهیونگ دست گا به اب داد😂
پارتشو طولانی کردم امیدوارم درست لایک کنید
+ام....خب جئون جونگ هی
م تهیونگ: جئون جونگ هی؟عجیبه
+چرا؟
م تهیونگ: اخه اون یک هو غیب شد و ما فهمیدیم که ستا بچه داره
+سه تا؟
م تهیونگ: اره ولی ما شنیدیم که یکیش دزدیده شده
+یعنی چی؟
م تهیونگ: شنیدم اسم پسر بزرگش وایسا چی بود خدا ام اهه به خودت فشار بیا چی بود...اهان جئون جونگکوک
+جئون جونگکوک؟
م تهیونگ: اره مطمعنم همین بود
+یعنی من یه برادر دارم به اسم جئون جونگکوک که از من بزرگ تره درسته؟
(یه راهنمایی جونگکوک پسر بزرگ تر خوانوادست که وقتی تازه به دنیا اومده بود دزدیده شد و ا.ت سوهو دوغلو ان)
م تهیونگ: از اون بگذریم اون یک یداداشت کیه؟
+ام...اون یکی..داداشم...اوم...
_اون یکی داداششم گم شده
م تهیونگ: وا یعنی چی مگه دزد پلیسه همه داداشات گم شدن
+ام..هه هه..چه جالب نمیدونستم دوتا داداش دارم..ها ها....
م تهیونگ:پدر مادرت چی اونا کجان؟
+راستش از وقتی که یادمه اونا رو از دست دادم و با دا....به تنهایی بزرگ شدم خودم بدون هیچ کسی
م تهیونگ:اخی چه بد
مایا:حالا مظلوم نمایی نکن واسه زندایی(لب خونی از پشت بقیه)
+بشیت سرجات بچه بزار باد بیادددد(لب خونی)
مایا: ایشششش
+تهیونگ من میخوام داداشم..داداشامو...ارباب اهههه وای من نمیتونمممم
+اره مت بهش میگم ته یا تهیونگ اصلا مشولی دارین جم کنید برید ایششش《داد》
م تهیونگ: باشه دخترم ما که مشکلی نداریم
_شرمنده دوباره تخم اژدها شد
+من تخم اژدها نیستم《لوس》
مایا:ایش هرزه(اروم)
+مادر جان من برادرامو پیدا میکنم حتما قول میدم
م تهیونگ باشه دخترم
_ا.ت من الان میام یکم صبر کن
+اوک
مایا:مامان من میرم دستشویی
(تهیونگ وارد اتاق شد و پشتش مایا)
مایا: ددی تهیونگ من میخوامت خیلی
_تو اینجا چه غلطی میکنی؟
مایا لباشو گذاشت رو لب تهیونگ و مک زد تهیونگ سعی کرد جداش کنه ولی در باز شد
+تهیونگ بیا غذا دیگه.....
پایان
به به تهیونگ دست گا به اب داد😂
پارتشو طولانی کردم امیدوارم درست لایک کنید
۱۲.۹k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.