فیک زیبای درون پارت⁸🤌🏿🥹
فیک زیبای درون⁸🤌🏿🥹
رفت سمت تهیونگ و گفت منو ببخش میدونم خیلی ناراحت شدی اما منو ببخش
تهیونگ گفت تو قبلاً شبیه برادرم بودی خیلی باهم راز داشتیم (منحرف نشید🐄)
کوک گفت آره اما من روی خواهرم خیلی غیرتی هستم (کاشکی من خواهرش بودم🥹)
تهیونگ گفت باشه اما دلیل نمیشه تو نزاری اون ازدواج کنه
کوک گفت خو از تو ۲ سال کوچیک تره
تهیونگ گفت آره میدونم من دوست دارم با کسایی که از من کوچیک ترن ازدواج کنم
من تعجب کردم گفتم خو منم ۱ سال ازش کوچیک ترم یعنی......نه بابا
عه تهیونگ و کوک رو نگا همو بغل کردن🥹
(پرش زمانی)
وای ساعت ۲ دیگه باید برم خونه داشتم میرفتم یهو تهیونگ دستم رو گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟
_کی ممننن؟
+آره دیه
_هیچی میخوام برم خونه
+باشه من میرسونمت
_اوک (چه راحته😐)
رسیدم خونه مرسی تهیونگ🥹
+خواعش
وای ننه ساعت ۳ دیگه برم بخوابم
(پرش زمانی)
فردا شد کار هامو کردم و رفتم سرکار رسیدم یهو دیدم که.......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک کنید انرژی بگیرم دیه🫥🫵🏿
تا پارت⁹ بای📿
دوستون دارم:)🥹🫶🏾🫰🏾
رفت سمت تهیونگ و گفت منو ببخش میدونم خیلی ناراحت شدی اما منو ببخش
تهیونگ گفت تو قبلاً شبیه برادرم بودی خیلی باهم راز داشتیم (منحرف نشید🐄)
کوک گفت آره اما من روی خواهرم خیلی غیرتی هستم (کاشکی من خواهرش بودم🥹)
تهیونگ گفت باشه اما دلیل نمیشه تو نزاری اون ازدواج کنه
کوک گفت خو از تو ۲ سال کوچیک تره
تهیونگ گفت آره میدونم من دوست دارم با کسایی که از من کوچیک ترن ازدواج کنم
من تعجب کردم گفتم خو منم ۱ سال ازش کوچیک ترم یعنی......نه بابا
عه تهیونگ و کوک رو نگا همو بغل کردن🥹
(پرش زمانی)
وای ساعت ۲ دیگه باید برم خونه داشتم میرفتم یهو تهیونگ دستم رو گرفت و گفت کجا میخوای بری ؟
_کی ممننن؟
+آره دیه
_هیچی میخوام برم خونه
+باشه من میرسونمت
_اوک (چه راحته😐)
رسیدم خونه مرسی تهیونگ🥹
+خواعش
وای ننه ساعت ۳ دیگه برم بخوابم
(پرش زمانی)
فردا شد کار هامو کردم و رفتم سرکار رسیدم یهو دیدم که.......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک کنید انرژی بگیرم دیه🫥🫵🏿
تا پارت⁹ بای📿
دوستون دارم:)🥹🫶🏾🫰🏾
۵۷.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.