پارت دوازدهم ماه کامل 🌕🌑

مامانم غذا حاضر کرد نشستیم خوردیم گوشیم کنار دستم بود از طرف جیمین یه پیام اومد که می‌گفت توش بیام به یه آدرس از جام بلند شدم حاضر شدم بهونه آوردم دارم میرم پیش دوستم که بعد یه مدت طولانی ببینمش سوار تاکسی شدم یه جای متروکه بود از ماشین پیاده شدم داشتم اون اطراف قدم میزدم که جیمین دیدم داره میاد سمتم اومد جلوم دست کشید رو صورتم نزدیک لبام شد که صدای شلیک گلوله اومد نفسم تو سینم حبس شد
نگا جیمین کردم که خون از گوشه لبش ریخت افتاد رو زمین سرم آوردم بالا به پشتش نگا کردم که
+ ت ت ت
تهیونگ : ت ت تهیونگ درسته منم ا/ت
نشستم رو زمین جیمین بغل کردم
تهیونگ : هوممم گیج شدی مگه نه بزار برات واضح بگم جیمین باید میمیرد چون من تورو میخواستم دقیقا تو
+ توی عوضی چرا این کارو با دوست کردی
تهیونگ : دوست یا رغیب عشقی دوست یا کسی که عشقم ازم دزدید باردارش کرد ( با داد )
_ بیبی + سرفه +
+ جیمین حرف نزن
تهیونگ : اون‌ اینجا میمیره تو مال من میشی
سرم داشت گیج می‌رفت نمیتونستم درست ببینم الان موقع این نبود که از حال برم دستم گرفتم به سرم دیگه جونی تو بدنم نبود خودمو صاف نگر دارم جیمین داشت جلوم‌ جون میداد آروم چشمام بسته شد افتادم کنار جیمین