خدایا ! من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان.
خدایا ! من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان.
گاه شکرگزارم، و گاهی درحال گله کردن.
گاه بنده ی توام، و گاهی بنده ی خویش!
خدای همیشگی ام! من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام،
بیماری نامتعادل که همیشه به نسخه ی طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است...
معبود آزاده ام!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را... از هم جدا کن!
مرا به آغوش خویش دعوت کن! که تشنه ترینم به آن...
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش...
به حق خدایی همیشه پایدارت!
الهی آمین...
گاه شکرگزارم، و گاهی درحال گله کردن.
گاه بنده ی توام، و گاهی بنده ی خویش!
خدای همیشگی ام! من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام،
بیماری نامتعادل که همیشه به نسخه ی طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است...
معبود آزاده ام!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را... از هم جدا کن!
مرا به آغوش خویش دعوت کن! که تشنه ترینم به آن...
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش...
به حق خدایی همیشه پایدارت!
الهی آمین...
۷۷۴
۱۰ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.