پارت ۲
یانگ : چرا اونو زدی
میا: میدونی ک حوصله ندارم جواب بدم(لبخند)
یانگ: جواب بده به چه دلیلی اونو زدی
میا: خیلی سوال میپرسی
فقط خواستم از خودم دفاع کنم
یانگ: مگه اون خواس چیکار کنه؟
میا: اون همیشه باهام مشکی داره خواس منو با چاقو بزنه من نزاشتم و چاقو رو از دستش بردم و زدمش و .....
براشون توضیح داد*
یانگ: باید بازداشت شی تا وقتی که راستشو بهم بگی
میا: دو ساعته برات توضیح دادم فک میکنی دروغ میگم نکنه توام دوست داری
بدترش باهات انجام بدم (پوزخند)
بلند شد و با پاش محکم
صندلی رو زد کنار
خواس بره بیرون که نزاشتن
یانگ: گفتم بازداشتی
میا: اوکی
منو بردن تو ی اتاقی که رو به روی
میز و صندلی لی یانگ بود *
میا: خیلی گشنمه یکم از قهوه ات ب من نمیدی؟
یانگ: نه نمیشه تا وقتی ک ساعت غذا برسه
میا: حوصلم سررفته گوشیمو بده
یانگ: گفتم نمیشه
میا: پس به خواهرم چیزی نگو
یانگ: چیزی نمیگم ولی اگه نگرانت شه چی؟
میا: میتونی بهش بگی برای دانشگاه رفته آمریکا
یانگ: اوکی دیگ چیزی نمیخای؟
میا: فقط میخام دهنتو ببندی انقدر زر نزنی
یانگ: خودت شروع کردی
میا: اههه بسه دیگ خفه شو
یانگ: .....
میا: میدونی ک حوصله ندارم جواب بدم(لبخند)
یانگ: جواب بده به چه دلیلی اونو زدی
میا: خیلی سوال میپرسی
فقط خواستم از خودم دفاع کنم
یانگ: مگه اون خواس چیکار کنه؟
میا: اون همیشه باهام مشکی داره خواس منو با چاقو بزنه من نزاشتم و چاقو رو از دستش بردم و زدمش و .....
براشون توضیح داد*
یانگ: باید بازداشت شی تا وقتی که راستشو بهم بگی
میا: دو ساعته برات توضیح دادم فک میکنی دروغ میگم نکنه توام دوست داری
بدترش باهات انجام بدم (پوزخند)
بلند شد و با پاش محکم
صندلی رو زد کنار
خواس بره بیرون که نزاشتن
یانگ: گفتم بازداشتی
میا: اوکی
منو بردن تو ی اتاقی که رو به روی
میز و صندلی لی یانگ بود *
میا: خیلی گشنمه یکم از قهوه ات ب من نمیدی؟
یانگ: نه نمیشه تا وقتی ک ساعت غذا برسه
میا: حوصلم سررفته گوشیمو بده
یانگ: گفتم نمیشه
میا: پس به خواهرم چیزی نگو
یانگ: چیزی نمیگم ولی اگه نگرانت شه چی؟
میا: میتونی بهش بگی برای دانشگاه رفته آمریکا
یانگ: اوکی دیگ چیزی نمیخای؟
میا: فقط میخام دهنتو ببندی انقدر زر نزنی
یانگ: خودت شروع کردی
میا: اههه بسه دیگ خفه شو
یانگ: .....
۴.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.