پارت هشتم.
پارت هشتم.
جین: هق هقام دوباره شروع شد..... باورم نمیشد، ی ینی ینی من الان پدر یه دختر کوچلوی ناز شدم هق هق هق..... الیس توروخدا زودتر بیدارشو.... لطفا زودتر چشماتو باز کن و دخترکوچولومونو ببین.... هق هق هق....
اعضا: اروم باش داداش.....
جین: خ خانم خانم پرستار میتونم بچمو ببینم؟
پرستار: بله، ولی فعلا نمیشه.... بعدا میاریمش.....
جین: خ خی خیلی ممنون هق هق هق........ بچه ها شما برید کمپانی... حتما پی دی نیم تا الان خیلی نگران شده... ب بچه ها شما برید... به پی دی نیم هم بگید من خوبم و نمیام..... من میرم پیش الیس.... خدافظ....
اعضا: باشه.... خدافظ....
الیس: واییییی رسیدیمممم..... من این شهربازی رو خیییییلی دوست دارمممممم...... امممم وای جین من پشمک میخوامممممم...
جین: باشه عزیزدلم، بیا بریم بخریم......
الیس: جلوی جین همش جلوه خوب نشون میدادم........ خب اممم جین بیا بریم ترن هوایی..... من خیلی دوست دارم....
جین: یاااا من میترسممممممم....
الیس: خنده ای کردم و لب زدم: ترسووووو....
جین: خندش قند تو دلم اب کرد..... خندش دلم رو لرزوند...... کاشکی میتونستم برای همیشه این خنده قشنگشو ببینم....... ولی حیف که این دنیا خیلی نامرده و من فقط حدود دوماه دیگه وقت دارم......... دکتر اول گفت فقط سه ماه دیگه، اما الان شد دوماه دیگه....... هی..... چقدر زود میگذره......
الیس: اوخخخخخ چقدر خسته شدیم.... ولی خیلی خوش گذشت مگه نه؟
جین: اوهوم خیلی خوش گذشت....... یدفعه مث همیشه درد وحشتناکی تو وجودم نقش بست.....
الیس: و وای خدا.... ج جین... ص ص صب صبر کن الان قرصاتو میارم.....
جین: اوخخخ م مم ممنون... . ا الیس، حرفای امروز صبح رو یادت نره، دوباره عاشق شو و زندگین باید عالی باشه.... و...... نذاشت ادامه حرفمو بزنم....
الیس: بسه دیگهههههههه.... هق هق هق ه...... بس کن.... خواهشت میکنم بس کن جین هق هق هق..... ب بریم بخوابیم هق هق.......
جین: دوس نداشتم گریه هاشو ببینم، چشمای قشنگش هیچوقت نباید خیس بشن...... و ولی.......
پرستار: اقای جین.... بفرمایید..... اینم کوچولوی خوشگلتون.... خیلی خیلی خیلی دخترتون نازههههه.......
جین: بچه ای که تو دست پرستار بود باعث شد بهت زده همینجور نگاه کنم و هق هقام شدت بگیره.... ی ینی ینی واقعا اون بچه من بود....... بچه رو از پرستار گرفتم...... چهره ی معصوم و خوشگلش رو نگاه کردم...... شبیه الیس بودش... همونطور چهره خوشگل و معصوم و مهربونی داره...........
جین: هق هقام دوباره شروع شد..... باورم نمیشد، ی ینی ینی من الان پدر یه دختر کوچلوی ناز شدم هق هق هق..... الیس توروخدا زودتر بیدارشو.... لطفا زودتر چشماتو باز کن و دخترکوچولومونو ببین.... هق هق هق....
اعضا: اروم باش داداش.....
جین: خ خانم خانم پرستار میتونم بچمو ببینم؟
پرستار: بله، ولی فعلا نمیشه.... بعدا میاریمش.....
جین: خ خی خیلی ممنون هق هق هق........ بچه ها شما برید کمپانی... حتما پی دی نیم تا الان خیلی نگران شده... ب بچه ها شما برید... به پی دی نیم هم بگید من خوبم و نمیام..... من میرم پیش الیس.... خدافظ....
اعضا: باشه.... خدافظ....
الیس: واییییی رسیدیمممم..... من این شهربازی رو خیییییلی دوست دارمممممم...... امممم وای جین من پشمک میخوامممممم...
جین: باشه عزیزدلم، بیا بریم بخریم......
الیس: جلوی جین همش جلوه خوب نشون میدادم........ خب اممم جین بیا بریم ترن هوایی..... من خیلی دوست دارم....
جین: یاااا من میترسممممممم....
الیس: خنده ای کردم و لب زدم: ترسووووو....
جین: خندش قند تو دلم اب کرد..... خندش دلم رو لرزوند...... کاشکی میتونستم برای همیشه این خنده قشنگشو ببینم....... ولی حیف که این دنیا خیلی نامرده و من فقط حدود دوماه دیگه وقت دارم......... دکتر اول گفت فقط سه ماه دیگه، اما الان شد دوماه دیگه....... هی..... چقدر زود میگذره......
الیس: اوخخخخخ چقدر خسته شدیم.... ولی خیلی خوش گذشت مگه نه؟
جین: اوهوم خیلی خوش گذشت....... یدفعه مث همیشه درد وحشتناکی تو وجودم نقش بست.....
الیس: و وای خدا.... ج جین... ص ص صب صبر کن الان قرصاتو میارم.....
جین: اوخخخ م مم ممنون... . ا الیس، حرفای امروز صبح رو یادت نره، دوباره عاشق شو و زندگین باید عالی باشه.... و...... نذاشت ادامه حرفمو بزنم....
الیس: بسه دیگهههههههه.... هق هق هق ه...... بس کن.... خواهشت میکنم بس کن جین هق هق هق..... ب بریم بخوابیم هق هق.......
جین: دوس نداشتم گریه هاشو ببینم، چشمای قشنگش هیچوقت نباید خیس بشن...... و ولی.......
پرستار: اقای جین.... بفرمایید..... اینم کوچولوی خوشگلتون.... خیلی خیلی خیلی دخترتون نازههههه.......
جین: بچه ای که تو دست پرستار بود باعث شد بهت زده همینجور نگاه کنم و هق هقام شدت بگیره.... ی ینی ینی واقعا اون بچه من بود....... بچه رو از پرستار گرفتم...... چهره ی معصوم و خوشگلش رو نگاه کردم...... شبیه الیس بودش... همونطور چهره خوشگل و معصوم و مهربونی داره...........
۳۴.۹k
۰۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.