پارت۶۷ امید وارم خوشتون بیاد😉✌
از مدرسه تا عشق♥️ پارت۶۷
بردیا: اگه از دستت بدم چیکار کنم! خیلی دوست دارم همش صورتمو نگاه می کرد بعد صورتشو بهم نزدیک کرد میخواست بوسم کنه منم که خواب بودم همین که میخواستم لبم بره تو لبش یه دفعه
صدای زنگ گوشی من اومد بردیا دستو پا چلفتی شد ترسید من بیدار شم بدو بدو دنبال گوشیم بود منم که کم مونده بود از خواب بلند شم بردیا گوشی رو پیدا کرد زود جواب داد■■□بردیا:بله بله ! مامانم:هوی کجاییی؟؟ شب شده!! بردیا:منم خاله! مامانم:تو؟ هی دخترم کوش؟ بردیا:خوابه مامانم:چی؟ ))پاشد گفت:کجایید؟؟؟ ،، بردیا:وا چیکار داری؟ مامانم چیغ زد گفت:هووی حق نداری بهش دست بزنیاا اصلا گوشی بده به خود نکبتش بردیا:نمیشه مامانم:چرااا؟ بردیا:آخه خیلی ناز خوابیده😌 مامانم:بردیااا اومدمااا بردیا:خاله🤨 مامانم:هی بیدارش کن بینم بردیا:بوس بوس خاله ما کار داریم زنگ نزن😘 مامانم:هییی🤬🤬 ))بردیا تلفنو خاموش کرد گفت:آه چقدر منحرفید شما همتا الان فهمیدم منحرف بودنت به کی رفته به مامانت رفته😣 ولی دوس دارم منحرفی🥰🥰 ■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
0[مشترک مورد نظر خاموش می باشد لطفا بعدا تماس بگیرید ] مامانم:هااااا ماهان پدرسوخته جواب بده میکشمت میکشمت🤬 بابا:عزیزم با داداش من چیکار داری تو؟■ مامانم:تو خفه شووو🤬 بابام:اوه اوه وضع خطریه😬😬 ))پاشد رفت اتاق **زنگ زد به خاله&* خاله: سلام خواهری مامانم:پسرت پسرت کجا میتونه رفته باشه؟؟ خاله:چی! خوب نمیدونم مامانم:خونه ای چیزی نداره بگووو خاله:نه چطور میگی؟ مامانم:هیچی قطع کرد )مامانم:بردیا همتا میکشمتون■■■■■■■■■■■■■■■
من:وای کی خوابم برد؟ (دیدم یه پیتو رومه) من: کی این پتو انداخت؟ پاشدم از اتاق بیرون رفتم کل خونه رو گشتم همه جا ساعت ۱۰ شب بود از خونه در اومدم تو حیاط دیدم بردیا آتیش درست کرده نشسته پیشش یه پیانو دستشه زود رفتم پیشش من:داری چیکار میکنی؟ بردیا:بیدار شدی؟ رفتم نشستم پیشش گفتم:آره ممنون بابت پتو بردیا:کاری نکردم🙃 من:راستی نگفتی داری چیکار میکنی؟ بردیا:اهان دارم یه آهنگ میسازم من:چه آهنگی؟ بردیا:واسه دوتامون😉 من:ها؟ بردیا:دارم واسه تو آهنگ میسازم که نشون بدم چقدر عاشقتم من:هی منم عاشقتماا پس منم میخوام باشم
بردیا: اگه از دستت بدم چیکار کنم! خیلی دوست دارم همش صورتمو نگاه می کرد بعد صورتشو بهم نزدیک کرد میخواست بوسم کنه منم که خواب بودم همین که میخواستم لبم بره تو لبش یه دفعه
صدای زنگ گوشی من اومد بردیا دستو پا چلفتی شد ترسید من بیدار شم بدو بدو دنبال گوشیم بود منم که کم مونده بود از خواب بلند شم بردیا گوشی رو پیدا کرد زود جواب داد■■□بردیا:بله بله ! مامانم:هوی کجاییی؟؟ شب شده!! بردیا:منم خاله! مامانم:تو؟ هی دخترم کوش؟ بردیا:خوابه مامانم:چی؟ ))پاشد گفت:کجایید؟؟؟ ،، بردیا:وا چیکار داری؟ مامانم چیغ زد گفت:هووی حق نداری بهش دست بزنیاا اصلا گوشی بده به خود نکبتش بردیا:نمیشه مامانم:چرااا؟ بردیا:آخه خیلی ناز خوابیده😌 مامانم:بردیااا اومدمااا بردیا:خاله🤨 مامانم:هی بیدارش کن بینم بردیا:بوس بوس خاله ما کار داریم زنگ نزن😘 مامانم:هییی🤬🤬 ))بردیا تلفنو خاموش کرد گفت:آه چقدر منحرفید شما همتا الان فهمیدم منحرف بودنت به کی رفته به مامانت رفته😣 ولی دوس دارم منحرفی🥰🥰 ■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
0[مشترک مورد نظر خاموش می باشد لطفا بعدا تماس بگیرید ] مامانم:هااااا ماهان پدرسوخته جواب بده میکشمت میکشمت🤬 بابا:عزیزم با داداش من چیکار داری تو؟■ مامانم:تو خفه شووو🤬 بابام:اوه اوه وضع خطریه😬😬 ))پاشد رفت اتاق **زنگ زد به خاله&* خاله: سلام خواهری مامانم:پسرت پسرت کجا میتونه رفته باشه؟؟ خاله:چی! خوب نمیدونم مامانم:خونه ای چیزی نداره بگووو خاله:نه چطور میگی؟ مامانم:هیچی قطع کرد )مامانم:بردیا همتا میکشمتون■■■■■■■■■■■■■■■
من:وای کی خوابم برد؟ (دیدم یه پیتو رومه) من: کی این پتو انداخت؟ پاشدم از اتاق بیرون رفتم کل خونه رو گشتم همه جا ساعت ۱۰ شب بود از خونه در اومدم تو حیاط دیدم بردیا آتیش درست کرده نشسته پیشش یه پیانو دستشه زود رفتم پیشش من:داری چیکار میکنی؟ بردیا:بیدار شدی؟ رفتم نشستم پیشش گفتم:آره ممنون بابت پتو بردیا:کاری نکردم🙃 من:راستی نگفتی داری چیکار میکنی؟ بردیا:اهان دارم یه آهنگ میسازم من:چه آهنگی؟ بردیا:واسه دوتامون😉 من:ها؟ بردیا:دارم واسه تو آهنگ میسازم که نشون بدم چقدر عاشقتم من:هی منم عاشقتماا پس منم میخوام باشم
۷.۵k
۲۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.