دو پارتی از تهیونگ ( پارت 1 )
داشتم ظرف ها رو میشوستم اصلا حالم خوب نبود خیلی درد داشتم واقعا الان به بغل گرم تهیونگ و اون بوسه های آرامش بخشش نیاز داشتم تو همین فکر ها بودم که صدای شکستی اومد برگشتم دیدم بله سولی زد ظرف مورد علاقه رو شکست
_ سولی وایسا الان میام سراغت
ترسید و فرار کرد من بدو سولی بدو بالاخره گرفتمش شروع کردم به داد و بیداد کردن
تهیونگ ویو
شنیدم صدای داد و بیداد میاد سولگی میاد سریع کلید انداختم و رفتم تو دیدم سولی داره بغض کرده و سولگی دعواش میکنه
+ سلام.....چیشده ؟ چخبره ؟
دیدم سولی بدو بدو اومد بغل شروع کرد به گریه گردن منم سرشو ناز کردم و بوسیدمش دیدم سولگی عصبیه رفت تو آشپز خونه شروع کرد به خوردن هویج و تره
+ عزیزم اینجا بشین من برم لباس عوض بیام ( پیشونیشو بوسیدم )
با سرش تایید کرد ولی داشت هق هق میکردم
لباس عوض کردم اومدم پایین
رفتم جلو پیش سولگی گفتم : سلام عزیزم .....خوبی؟
_ سلام خوبم .... خسته نباشی ( با اعصبانیت ولی آروم )
رفتم پیش سولی بغلش کردم و گذاشتمش روی پاهام سرش رو گذاشت روی سینم منم آروم سرش رو ناز میکردم وبوسیدم اونم فقط گریه میکرد
+ خب بگو ببینم چیشده ؟ چیکار کردی که مامان دعوات کرده و عصبیش کردی ؟
= من ظلف ( ظرف ) مامانی رو سکشتدم (سکشتم )
+ خب کار اشتباهی کردی دیگه همونی که مورد علاقه مامان بود ؟
=اوهوم :(
+از مامان عذر خواهی هم کردی ؟
= نه :(
+ بیبی برای چی فرشته کوچولوم رو دعوا کردی ؟
= بیبی چیه ؟
+ مامانت بیبی م......( سولگی نذاشت بقیه و بگم )
- به تو مربوط نیست پاشو برو با اسباب بازی هات بازی کن تا بعدا به تنبیه ات فکرکنم برای شما هم دارم آقای کیم
آروم در گوش سولی گفتم برو بازی کن من مامانت رو آروم کنم :)
_ سولی وایسا الان میام سراغت
ترسید و فرار کرد من بدو سولی بدو بالاخره گرفتمش شروع کردم به داد و بیداد کردن
تهیونگ ویو
شنیدم صدای داد و بیداد میاد سولگی میاد سریع کلید انداختم و رفتم تو دیدم سولی داره بغض کرده و سولگی دعواش میکنه
+ سلام.....چیشده ؟ چخبره ؟
دیدم سولی بدو بدو اومد بغل شروع کرد به گریه گردن منم سرشو ناز کردم و بوسیدمش دیدم سولگی عصبیه رفت تو آشپز خونه شروع کرد به خوردن هویج و تره
+ عزیزم اینجا بشین من برم لباس عوض بیام ( پیشونیشو بوسیدم )
با سرش تایید کرد ولی داشت هق هق میکردم
لباس عوض کردم اومدم پایین
رفتم جلو پیش سولگی گفتم : سلام عزیزم .....خوبی؟
_ سلام خوبم .... خسته نباشی ( با اعصبانیت ولی آروم )
رفتم پیش سولی بغلش کردم و گذاشتمش روی پاهام سرش رو گذاشت روی سینم منم آروم سرش رو ناز میکردم وبوسیدم اونم فقط گریه میکرد
+ خب بگو ببینم چیشده ؟ چیکار کردی که مامان دعوات کرده و عصبیش کردی ؟
= من ظلف ( ظرف ) مامانی رو سکشتدم (سکشتم )
+ خب کار اشتباهی کردی دیگه همونی که مورد علاقه مامان بود ؟
=اوهوم :(
+از مامان عذر خواهی هم کردی ؟
= نه :(
+ بیبی برای چی فرشته کوچولوم رو دعوا کردی ؟
= بیبی چیه ؟
+ مامانت بیبی م......( سولگی نذاشت بقیه و بگم )
- به تو مربوط نیست پاشو برو با اسباب بازی هات بازی کن تا بعدا به تنبیه ات فکرکنم برای شما هم دارم آقای کیم
آروم در گوش سولی گفتم برو بازی کن من مامانت رو آروم کنم :)
۶.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.