عشق و دوری 2
با بچه ها گرم حرف زدن بودیم یونجی حالش خیلی خوب بود اما یسری حرفا بهش شک. بدی وارد کرد و سریع به بیرون رفت
*حالم خیلی بد بود فقط دویدم به سمت wc و بالا اوردم وقتی اومدم بیرون جون نداشتم راه برم
دویدم دنبالشو زیر دستشو گرفتم
خوبی؟
*خوبم خوبم (بیحال)
یکم که جلو تر رفتیم به زور نشونمش
حالت خوب نیست یکم بشین
*یکم نشستمو بعدش بلند شدم
یا گفتم بشین این زنگ درسمون مهم نیست پس استراحت کن
*گفتم خوبم
زیر دستشو گرفتم
انقدر لجبازی نکن
* 2 قدم رفتم جلو که از حال رفتمو رویه زمین افتادم
سریع گرفتمشو به زانو افتادم ولی نزاشتم سرش به زمین بخوره که همون لحظه دستم کش اورد
*پلکام سنگین بودو نمی تونستم نفس بکشم
اروم به صورتش میزدم تا چشماشو باز کنه شک شده بودم که مدیرو... خبر کردن و انبلانس تا خرین لحظه دستشو محکم گرفته بودم وقتی به هوش. اومده بود داد میزد و میگفت
*نمی تونم نفس بکشمممم نمیتونم نفسسس بکشمممم
دستمو محکم گرفته بود چشماش کاسه خون بود
*از استرس دستشو محکم گرفته بودم بهم ارامش میداد
مدیر دستشو از دستم بیرون کشیدو فرستادتم کلاس
*زیر لب صداش میزدم
وقتی وارد کلاس شدم دستو پام یخ کرده بودو میلرزید که بغضم ترکیدو گریه کردم چند بار رفتم بالا سرش اما نتونستم نزدیکش بشمو برگردوندنم تویه کلاس کیفشو بغلم گرفته بودمو مشق هارو براش مینوشتم
و تا زنگ اخر گریه میکردمو دبرس بودم
*تویه انبولانس که بودم التماس میکردم که بزارن ببینمش اما نزاشتن
&نمی تونید کسیو ببینید اروم باشید
*ترو خدااا بزار ببینمششش تروخداا
&خانم اروم باشید
*سوهییییی سوهیو بگید بیاد لطفاااا
3 روز بعد که اومد محکم بغلش کردم و اون موقع دلم اروم گرفت
ببینم چت شددد یهو
*ببخشید بستری بودم جواب پیاماتو دیر دادم
مهم نیست الان خوبی؟
*خوبم عزیز دلم خوبم نگران نباش قربونت برم
اه خداروشکر
*شنیدم خوب گریه کردی
کییی گفتششش؟
*خبرا زود پخش میشهه
(خجالت کشیدم نمی خواستم بفهمه)
روز ها بعد اون اتفاق گزشتو همه مسخرش میکردنو بهش میگفتن قشی و پشت سرش بد میگفتن
*حالم خیلی بد بود فقط دویدم به سمت wc و بالا اوردم وقتی اومدم بیرون جون نداشتم راه برم
دویدم دنبالشو زیر دستشو گرفتم
خوبی؟
*خوبم خوبم (بیحال)
یکم که جلو تر رفتیم به زور نشونمش
حالت خوب نیست یکم بشین
*یکم نشستمو بعدش بلند شدم
یا گفتم بشین این زنگ درسمون مهم نیست پس استراحت کن
*گفتم خوبم
زیر دستشو گرفتم
انقدر لجبازی نکن
* 2 قدم رفتم جلو که از حال رفتمو رویه زمین افتادم
سریع گرفتمشو به زانو افتادم ولی نزاشتم سرش به زمین بخوره که همون لحظه دستم کش اورد
*پلکام سنگین بودو نمی تونستم نفس بکشم
اروم به صورتش میزدم تا چشماشو باز کنه شک شده بودم که مدیرو... خبر کردن و انبلانس تا خرین لحظه دستشو محکم گرفته بودم وقتی به هوش. اومده بود داد میزد و میگفت
*نمی تونم نفس بکشمممم نمیتونم نفسسس بکشمممم
دستمو محکم گرفته بود چشماش کاسه خون بود
*از استرس دستشو محکم گرفته بودم بهم ارامش میداد
مدیر دستشو از دستم بیرون کشیدو فرستادتم کلاس
*زیر لب صداش میزدم
وقتی وارد کلاس شدم دستو پام یخ کرده بودو میلرزید که بغضم ترکیدو گریه کردم چند بار رفتم بالا سرش اما نتونستم نزدیکش بشمو برگردوندنم تویه کلاس کیفشو بغلم گرفته بودمو مشق هارو براش مینوشتم
و تا زنگ اخر گریه میکردمو دبرس بودم
*تویه انبولانس که بودم التماس میکردم که بزارن ببینمش اما نزاشتن
&نمی تونید کسیو ببینید اروم باشید
*ترو خدااا بزار ببینمششش تروخداا
&خانم اروم باشید
*سوهییییی سوهیو بگید بیاد لطفاااا
3 روز بعد که اومد محکم بغلش کردم و اون موقع دلم اروم گرفت
ببینم چت شددد یهو
*ببخشید بستری بودم جواب پیاماتو دیر دادم
مهم نیست الان خوبی؟
*خوبم عزیز دلم خوبم نگران نباش قربونت برم
اه خداروشکر
*شنیدم خوب گریه کردی
کییی گفتششش؟
*خبرا زود پخش میشهه
(خجالت کشیدم نمی خواستم بفهمه)
روز ها بعد اون اتفاق گزشتو همه مسخرش میکردنو بهش میگفتن قشی و پشت سرش بد میگفتن
۶۲۵
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.