{رمان خلافکار جذاب من 😈 ❤️ }
{رمان خلافکار جذاب من 😈 ❤️ }
《Par⁶》
و به دخترونگیم چنگ زد
آهی از دهنم در اومد
که لبامو بوسید انقدر ماهرانه میبوسید که من داشتم خام میشدم
وقتی به خودم آمدم دیدم دارم همراهیش میکنم این کارم حرصیش کرد خشن میبوسید و دستشو تند تند تکون میداد
ناله هام توی دهنش خفه میشدند لبامو ول کردو خیمه زد روم و سرشو فرو برد تو گردنم و می مکید و من ناله میکردم و به بازو هاش چنگ می انداختم
بایه حرکت تیشترمو از تنم کند و شلوارم بالباس زیرم هم در آورد و لباسای خودشم در آورد
دستش رو پشت کمرم نشست و ببند سوت*ین باز کرد و یا گوشه ایی انداخت خودشو بین پاهام تنظیم کردو گفت
آماده ایی
سری تکون دادم و مردونگیشو کرد توم و شروع کرد به تلمبه زدن و هربار محکم تر میزد
آه اخخخ اوممم
جانم خانم ناله کن برام جان
آخ ارسلان آه
اوممم اخخخخخ
بعد از چند مین افتاد بغلم رو تخت
هردو نفس نفس میزدیم
ارسلان :مرسی خانمم
و بغلم کرد سرمو بوسید
میخوایی ببرمت حموم
نه میخوام بخوام خستم
باشه زندگیم بخواب منم فردا میرم
#ارسلان
خیلی ضعيف بود بایه رابطه سریع بدنش درد میگرفت باید ببرمش دکتر
بغلش کردم و خوابیدیم
ادامه دارد
《Par⁶》
و به دخترونگیم چنگ زد
آهی از دهنم در اومد
که لبامو بوسید انقدر ماهرانه میبوسید که من داشتم خام میشدم
وقتی به خودم آمدم دیدم دارم همراهیش میکنم این کارم حرصیش کرد خشن میبوسید و دستشو تند تند تکون میداد
ناله هام توی دهنش خفه میشدند لبامو ول کردو خیمه زد روم و سرشو فرو برد تو گردنم و می مکید و من ناله میکردم و به بازو هاش چنگ می انداختم
بایه حرکت تیشترمو از تنم کند و شلوارم بالباس زیرم هم در آورد و لباسای خودشم در آورد
دستش رو پشت کمرم نشست و ببند سوت*ین باز کرد و یا گوشه ایی انداخت خودشو بین پاهام تنظیم کردو گفت
آماده ایی
سری تکون دادم و مردونگیشو کرد توم و شروع کرد به تلمبه زدن و هربار محکم تر میزد
آه اخخخ اوممم
جانم خانم ناله کن برام جان
آخ ارسلان آه
اوممم اخخخخخ
بعد از چند مین افتاد بغلم رو تخت
هردو نفس نفس میزدیم
ارسلان :مرسی خانمم
و بغلم کرد سرمو بوسید
میخوایی ببرمت حموم
نه میخوام بخوام خستم
باشه زندگیم بخواب منم فردا میرم
#ارسلان
خیلی ضعيف بود بایه رابطه سریع بدنش درد میگرفت باید ببرمش دکتر
بغلش کردم و خوابیدیم
ادامه دارد
۵۳۰
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.