Part end
Part end
پسر عموی مغرورم
(خواستم بگم که از این بابت که این فیک داره تموم میشه ناراحت نباشید چون قراره یه فیک بنویسم که البته نوشتمش خیلی خوبه همتون مطمیُنم عاشقش میشید و این و جا انداختم یکم فانتزی هستش و هیچوقت اتفاق نمیفته خب دیگه خیلی حرف زدم بای)
شب با تهیونگ رفتیم خونه که بلا فاصله جونگ کوک هم اومد
+خب آنا
_وتیوپگ
+_میخوایم یه چیز بهتون بگیم
&÷چی؟!
+_ما بهم دیگه برگشتیم
&جانه من؟
+جانه تو
÷واییی خیلی خوشحالم
(خب آت و کوک ازدواج کردن)
(یک ماه بعد)
تو خونه نشسته بودم که حالم بد شد رفتم و آوردم بالا
_عشقم خوبی؟
+وایی کوک حالت تهوع دارم همین الآنم آوردم بالا
_نکنه
+نه نه نه نه
_چته نکنه نمیخوای یه جونگ کوک دیگه تو خونه داشته باشی
+از تو فقط تو دنیا یه نسخه وجود داره
ویوراوی
آت بعد از حرفش از هوش رفت
_ات اات
(۱۰ بعد)
+میچا چان وایسین دیگه(چان همون مخفف چانگ مین)
£من نمیخوام دامن بپوشم
¥منم کراوات نمیبندم
+شماکی آنقدر زبون دراز شدین دقیق مثله باباتون کله شقین
_عه عزیزم به منچه
£بابا اگه الان تو کله شقی نمیکردی ما اینجا نبودیم😈
+بی ادب کی به تو این و یاد داده؟
£بابا
+جوووونگگگ ککککووووکککک
_گوه خوردم
+نوشه جونت
_غلط کردم
+کار از کار گذشته
_نه نزدیک نیااا اعععععع
(وخلاصه اینا به خوبی و خوشی زندگی کردن و فحشم داخلع کامنتا آزاده میدونم دارین حرص میخورین بیاین تو کامنتا هرچی حرص ازم گرفتین و خالی کنین🤣🤣
ولی خدایی خیلی فیکه جالبی بود
خیلیییییییی دوسسستون دارم💕
راستی از این به بعد میخوام واسه ی فالورام اسم بزارم
اسمتون=کیوتعلی
دوستون دارم😄
پسر عموی مغرورم
(خواستم بگم که از این بابت که این فیک داره تموم میشه ناراحت نباشید چون قراره یه فیک بنویسم که البته نوشتمش خیلی خوبه همتون مطمیُنم عاشقش میشید و این و جا انداختم یکم فانتزی هستش و هیچوقت اتفاق نمیفته خب دیگه خیلی حرف زدم بای)
شب با تهیونگ رفتیم خونه که بلا فاصله جونگ کوک هم اومد
+خب آنا
_وتیوپگ
+_میخوایم یه چیز بهتون بگیم
&÷چی؟!
+_ما بهم دیگه برگشتیم
&جانه من؟
+جانه تو
÷واییی خیلی خوشحالم
(خب آت و کوک ازدواج کردن)
(یک ماه بعد)
تو خونه نشسته بودم که حالم بد شد رفتم و آوردم بالا
_عشقم خوبی؟
+وایی کوک حالت تهوع دارم همین الآنم آوردم بالا
_نکنه
+نه نه نه نه
_چته نکنه نمیخوای یه جونگ کوک دیگه تو خونه داشته باشی
+از تو فقط تو دنیا یه نسخه وجود داره
ویوراوی
آت بعد از حرفش از هوش رفت
_ات اات
(۱۰ بعد)
+میچا چان وایسین دیگه(چان همون مخفف چانگ مین)
£من نمیخوام دامن بپوشم
¥منم کراوات نمیبندم
+شماکی آنقدر زبون دراز شدین دقیق مثله باباتون کله شقین
_عه عزیزم به منچه
£بابا اگه الان تو کله شقی نمیکردی ما اینجا نبودیم😈
+بی ادب کی به تو این و یاد داده؟
£بابا
+جوووونگگگ ککککووووکککک
_گوه خوردم
+نوشه جونت
_غلط کردم
+کار از کار گذشته
_نه نزدیک نیااا اعععععع
(وخلاصه اینا به خوبی و خوشی زندگی کردن و فحشم داخلع کامنتا آزاده میدونم دارین حرص میخورین بیاین تو کامنتا هرچی حرص ازم گرفتین و خالی کنین🤣🤣
ولی خدایی خیلی فیکه جالبی بود
خیلیییییییی دوسسستون دارم💕
راستی از این به بعد میخوام واسه ی فالورام اسم بزارم
اسمتون=کیوتعلی
دوستون دارم😄
۸۳۶
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.