ددی فاکر جذاب من پارت۲
ددی فاکر جذاب من پارت۲
ویو ا.ت
ساعت تقریبا ۸ بود به همه ی بادیگارد ها و بقیه ماسک دادم
ساعت ۸:۳۳دقیقه بود که راه افتادیم
ویو جیمین
اماده شدم و با بادیگارد ها راه افتادیم
رسیدیم اونجا و داشتم با اعضا حرف میزدم که یهو در باز شد دوتا دختره خوشکل وارد شدن یکیشون به چشم اشنا میومد ولی ماسک زده بود خیلی عجیب بودن با کلی بادیگارد اومدن که همشون ماسک داشتن واقعا عجیب بود ولی دختره جالبی بود یعنی واقعا بزرگترین مافیایه کره یه دختره عه (نیش خند)
جالبه عه تفنگو نگاه از خوشم اومد جالبه (نیش خند)
نامجون. جیمین کجایی
جیمین. همینجا
ویو ا.ت
با هایکو وارد شدیم همه مرد بودن جز ما واقعا ترسیدم بلایی سرمون بیارن
(راسی ا.ت که کمر بند دور کمرش بسته بود که تفنگ توش بود)
اون پسره کیه بهم زل زده دلم میخواد چشماشو درارم از کاسه(جیمین بود)
یه علامت دادم که بادیگارد ها برن بیرون چون بخاطر اونا همه چشما رو ما بود
ویو جیمین
اون دختر که خوشگل بود فکنم رئیسه چون به یه حرکت دست بادیگارد هارو بیرون کرد
ویو هایکو
با ا.ت رفتیم نشستیم یه جایی که زیاد تو دید نباشیم که اون پسره عوضی که همش نگاهش رو ا.ت بود اومد پیشمون گف
ج. سلام خانوما بنظرتون اینجا برای دوتا زن خطرناک نیس
ا. به شما هیچ ربطی نداره اقا
ج. ببخشید قسط ندارم دخالت کنم
ا. ممنون اقایه؟
ج. پارک جیمین هستم ولی شما میتونید جیمین صدام کنید خانومه؟
ا. وقتی فامیلیشو شنیدم انگار یه سطل اب یخ خالی کردن روم میخواستم همونجا تفنگو درارم تو مخش 20گلوله خالی کنم
ج. ببخشید خانم؟
ا. ها چی اها منم مین ا.تم (فامیلی اصلی ا.ت کیمه)
ج. اها خوشبختم و خانمه؟
(ذهن هایکو) به تو چه قاتل عوضی همینجا دفنت میکنم حر. ومزاده)
ه. مین صدام کن از صدا کردن اصم کوچیک خوشم نمیاد
ج. اوک
ا. الان برمیگردم
ویو ا.ت
سریع رفتم دستشویی اونجا اعصابم انقدر خورد بود که با مشت زدم تو اینه ی دستشویی که یهو در باز شد
ویو جیمین
وقتی دیدم ا.ت انقدر سریع رفت نگران شدم رفتم تو دستشویی که دیدم کلی شیشه ریخته زمینو دست ا.ت هم داره خون ریزی میکنه
ویو ا.ت
از صبح که صبحونه خوردم دیگ هیچی نخوردمو درگیر کارام بودم که الان که دست خونیمو با درد دیدم چشمام سیاهی رفتو هیچی نفهمیدم بعدش
ویو جیمین
گفتم اینجا چخبره که یهو دیدم ا.ت داره میوفته قبل از اینکه بیوفته سریع گرفتمش رفتم تو جمع
ویو ا.ت
ساعت تقریبا ۸ بود به همه ی بادیگارد ها و بقیه ماسک دادم
ساعت ۸:۳۳دقیقه بود که راه افتادیم
ویو جیمین
اماده شدم و با بادیگارد ها راه افتادیم
رسیدیم اونجا و داشتم با اعضا حرف میزدم که یهو در باز شد دوتا دختره خوشکل وارد شدن یکیشون به چشم اشنا میومد ولی ماسک زده بود خیلی عجیب بودن با کلی بادیگارد اومدن که همشون ماسک داشتن واقعا عجیب بود ولی دختره جالبی بود یعنی واقعا بزرگترین مافیایه کره یه دختره عه (نیش خند)
جالبه عه تفنگو نگاه از خوشم اومد جالبه (نیش خند)
نامجون. جیمین کجایی
جیمین. همینجا
ویو ا.ت
با هایکو وارد شدیم همه مرد بودن جز ما واقعا ترسیدم بلایی سرمون بیارن
(راسی ا.ت که کمر بند دور کمرش بسته بود که تفنگ توش بود)
اون پسره کیه بهم زل زده دلم میخواد چشماشو درارم از کاسه(جیمین بود)
یه علامت دادم که بادیگارد ها برن بیرون چون بخاطر اونا همه چشما رو ما بود
ویو جیمین
اون دختر که خوشگل بود فکنم رئیسه چون به یه حرکت دست بادیگارد هارو بیرون کرد
ویو هایکو
با ا.ت رفتیم نشستیم یه جایی که زیاد تو دید نباشیم که اون پسره عوضی که همش نگاهش رو ا.ت بود اومد پیشمون گف
ج. سلام خانوما بنظرتون اینجا برای دوتا زن خطرناک نیس
ا. به شما هیچ ربطی نداره اقا
ج. ببخشید قسط ندارم دخالت کنم
ا. ممنون اقایه؟
ج. پارک جیمین هستم ولی شما میتونید جیمین صدام کنید خانومه؟
ا. وقتی فامیلیشو شنیدم انگار یه سطل اب یخ خالی کردن روم میخواستم همونجا تفنگو درارم تو مخش 20گلوله خالی کنم
ج. ببخشید خانم؟
ا. ها چی اها منم مین ا.تم (فامیلی اصلی ا.ت کیمه)
ج. اها خوشبختم و خانمه؟
(ذهن هایکو) به تو چه قاتل عوضی همینجا دفنت میکنم حر. ومزاده)
ه. مین صدام کن از صدا کردن اصم کوچیک خوشم نمیاد
ج. اوک
ا. الان برمیگردم
ویو ا.ت
سریع رفتم دستشویی اونجا اعصابم انقدر خورد بود که با مشت زدم تو اینه ی دستشویی که یهو در باز شد
ویو جیمین
وقتی دیدم ا.ت انقدر سریع رفت نگران شدم رفتم تو دستشویی که دیدم کلی شیشه ریخته زمینو دست ا.ت هم داره خون ریزی میکنه
ویو ا.ت
از صبح که صبحونه خوردم دیگ هیچی نخوردمو درگیر کارام بودم که الان که دست خونیمو با درد دیدم چشمام سیاهی رفتو هیچی نفهمیدم بعدش
ویو جیمین
گفتم اینجا چخبره که یهو دیدم ا.ت داره میوفته قبل از اینکه بیوفته سریع گرفتمش رفتم تو جمع
۷.۸k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.