My childhood firend p2
سه می ویو:
داشتم میرفتم سمت بوفه که یهو پام لیز خورد و خوردم به یکی و قهوه ریخت روش!
سه می:وای.....ب...ب...ببخشید...!
یونگی:چیکار میکنی!........ایش.......دختره دست و پاچلفتی!!!!!
سه می:ب..ببخشید....<
یونگی:ببخشید تو به چه درد من میخوره؟؟؟هانننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سه می:سر من داد نکش!
یونگی:هع.....زبون در اوردی جوجه؟
سه می:اره،هر وقت دلم بخواد زبون در میارم!!!
یونگی:هع...... هوف.........!!!!
_یونگی رفت_
=سه می در ذهنش=
=چقد اشنا میزد؟
خیلیم کراش بود!
ولی خیلی بی ادب بود!
اه ولش برم سر کلاس...!
یونگی ویو:
دختره خیلی رو مخه، ولی خیلی جذابه،زبونش درازه!!
خیلی اشنا میزد!
حس میکنم یجا دیدمش!
_سر کلاس_
معلم:خوب بچه ها من باید برم،روز خوبی داشته باشید خداحافظ.!
هانا:چرا انقدر زود رف؟
مانا:نیمیدونم؟؟
سه می:اره خیلی عجیب بود!!!
مانا:میگم،بچه ها بریم ج ح؟؟
بچه ها:ارهههههه.....
مانا:اوکی......پس بریم!!
_افتاد روی جن هی و سه می:
جین هی:ج،یا ح؟؟؟
سه می:ام....ج!!!
جی هی:خوب،عامم... خصوصیات عشق اولت رو بگو...!
سه می:هان.....خوب...عامم.....اون خیلی خابالوعه....و همینطور کیوت.....من تا دبستان باهاش دوست بودم ولی بعدش دیگع ندیدمش!!!
همین!
جین هی:یعنی دیگع ندیدیش؟؟؟؟حست یه طرفه بود؟؟؟؟
سه می:نه.....دیگع ندیدنش......و ...اره فکر کنم حسم یه طرفه بوده!
جین هی:اسمش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
سه می:یاا...اینو دیگه نمیگم!!!
جین هی:اوکی،خوب....بطری رو بچرخون!!!
سه می ویو:
یعنی میتونم دوباره ببینمش؟
یونگی.... عشق اول.....یعنی اون به من حسی داشت؟؟؟
ولی.....معلومه که نه...چی دارم میگم اخه من!!؟؟؟؟؟؟
یونگی ویو:
رفتم رختکن لباسام رو عوض کردم و اومدم بیرون.....این زنگ ورزش داشتیم!
رفتم تو کلاس و دوباره اون جوجه رو دیدم تو کلاس ماست؟
اهمیت ندادم و رفتم توی زمین
داشتیم بازی میکردیم که
.
داشتم میرفتم سمت بوفه که یهو پام لیز خورد و خوردم به یکی و قهوه ریخت روش!
سه می:وای.....ب...ب...ببخشید...!
یونگی:چیکار میکنی!........ایش.......دختره دست و پاچلفتی!!!!!
سه می:ب..ببخشید....<
یونگی:ببخشید تو به چه درد من میخوره؟؟؟هانننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سه می:سر من داد نکش!
یونگی:هع.....زبون در اوردی جوجه؟
سه می:اره،هر وقت دلم بخواد زبون در میارم!!!
یونگی:هع...... هوف.........!!!!
_یونگی رفت_
=سه می در ذهنش=
=چقد اشنا میزد؟
خیلیم کراش بود!
ولی خیلی بی ادب بود!
اه ولش برم سر کلاس...!
یونگی ویو:
دختره خیلی رو مخه، ولی خیلی جذابه،زبونش درازه!!
خیلی اشنا میزد!
حس میکنم یجا دیدمش!
_سر کلاس_
معلم:خوب بچه ها من باید برم،روز خوبی داشته باشید خداحافظ.!
هانا:چرا انقدر زود رف؟
مانا:نیمیدونم؟؟
سه می:اره خیلی عجیب بود!!!
مانا:میگم،بچه ها بریم ج ح؟؟
بچه ها:ارهههههه.....
مانا:اوکی......پس بریم!!
_افتاد روی جن هی و سه می:
جین هی:ج،یا ح؟؟؟
سه می:ام....ج!!!
جی هی:خوب،عامم... خصوصیات عشق اولت رو بگو...!
سه می:هان.....خوب...عامم.....اون خیلی خابالوعه....و همینطور کیوت.....من تا دبستان باهاش دوست بودم ولی بعدش دیگع ندیدمش!!!
همین!
جین هی:یعنی دیگع ندیدیش؟؟؟؟حست یه طرفه بود؟؟؟؟
سه می:نه.....دیگع ندیدنش......و ...اره فکر کنم حسم یه طرفه بوده!
جین هی:اسمش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
سه می:یاا...اینو دیگه نمیگم!!!
جین هی:اوکی،خوب....بطری رو بچرخون!!!
سه می ویو:
یعنی میتونم دوباره ببینمش؟
یونگی.... عشق اول.....یعنی اون به من حسی داشت؟؟؟
ولی.....معلومه که نه...چی دارم میگم اخه من!!؟؟؟؟؟؟
یونگی ویو:
رفتم رختکن لباسام رو عوض کردم و اومدم بیرون.....این زنگ ورزش داشتیم!
رفتم تو کلاس و دوباره اون جوجه رو دیدم تو کلاس ماست؟
اهمیت ندادم و رفتم توی زمین
داشتیم بازی میکردیم که
.
۵.۹k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.