𝗺𝘆 𝗰𝗿𝘂𝗲𝗹 𝗺𝗮𝘀𝘁𝗲𝗿
#𝗺𝘆_𝗰𝗿𝘂𝗲𝗹_𝗺𝗮𝘀𝘁𝗲𝗿
𝗽𝗮𝗿𝘁 4
تهیونگ:خدااااا منو محو کنننننن همه دارن منو نگاه میکننننننن(سرشو آورده پایین)
اعضا:😂🤣😂😂
جیمین:تهیونگ دوست دخترت داره نگات میکنه😈(چشمک)
تهیونگ:(جعبه دستمال کاغذی رو سمتش پرتاب میکنه)
جیمین:اخخخخخ مگه چیز بدی گفتم؟(اخم کیوت)
تهیونگ:آره و لطفا اون منقارتو ببند😐
جیمین:😐😐😐😐
تهیونگ:😐😐😐😐
جیمین:😐😐😐😐
جیهوپ:عههههه بس کنین دیگه😐😂😂
تهیونگ:این بس کنه بس میکنم😐😐😐
جیهوپ:حالا از اینا بگذریم
جیهوپ:میگم تهیونگ...برم بهش بگم دوسش داری؟!
تهیونگ:(پا به فرار گذاشت🗿)
اعضا:😂🤣🤣🤣🤣
ادمین:
بعد اینکه تهیونگ از کافه فرار کرد چند لحظه بعدش اعضا هم امدن بیرون که دیدن تهیونگ توی ماشین خودش نشسته و سرشو تو دستاش گذاشته
نامجون:بچه ها
اعضا:هااا
نامجون:تهیونگو ببین نکنه حالش بده؟
شوگا:مثل تنه درخت یجا واینستید بیاین بریم ببینیم چیشده
نامجون:چشمممم😐
(جونگکوک امد پیش تهیونگ)
جونگکوک:تهیونگ....تهیونگ
تهیونگ:چته(هنوز سرش تو دستاشه)
جونگکوک:حالت بده؟
تهیونگ:نه
جونگکوک:آره مشخصه تو حالت خوب نیست......جیمین بیا ببین تهیونگ چشه
جیمین:برو کنار.....تهیونگ بگو کجات درد میکنه
تهیونگ:قلبم
جیمین:چیمیگی تهیونگ بزار معاینت کنم
تهیونگ:نیاز نیست.......قلبم بخاطر عشق درد میکنه
شوگا:تهیونگ منظورت از این حرفا چیه
تهیونگ:منظورم اینکه نمیتونم به عشقم برسم من یه مافیام همه ازم وحشت دارن(گریه)
جین:تهیونگ نگران نباش تو تا مارو داری غمت نباشه ما هر 6 نفرمون برای تو همه کار میکنیم
جیهوپ:جین هیونگ راست میگه و اگه در این مورد از ته دلت میخوای بهش اعتراف کنی ما کمکت میکنیم
تهیونگ:ممنونم بچه ها🙂....فقط چجوری گیرش بیارم؟
جیمین:مگه گروگان میخوای بگیری
جین:اولش میدزدیم بعد همه چیو میگیم
تهیونگ:آره این خوبه ولی....
شوگا:تو نگران اون نباش موقعهای که شب شد و داره میره خونه منو نامجون اون دختر رو میدوزدیمش
تهیونگ:اوهوم ممنون
شوگا:فقط نمیدی؟
تهیونگ:چیو؟
شوگا:😐😐😐😐
تهیونگ:؟؟؟؟؟؟(سوالی نگاشون میکنه)
شوگا:الان من با جیشم برم بیهوشش کنم؟
تهیونگ:اها😂😅........تو داشبور ماشین هست😂
حس میکنم دیگه از فیک خوشتون نمیاد
ادامه ندم؟
𝗽𝗮𝗿𝘁 4
تهیونگ:خدااااا منو محو کنننننن همه دارن منو نگاه میکننننننن(سرشو آورده پایین)
اعضا:😂🤣😂😂
جیمین:تهیونگ دوست دخترت داره نگات میکنه😈(چشمک)
تهیونگ:(جعبه دستمال کاغذی رو سمتش پرتاب میکنه)
جیمین:اخخخخخ مگه چیز بدی گفتم؟(اخم کیوت)
تهیونگ:آره و لطفا اون منقارتو ببند😐
جیمین:😐😐😐😐
تهیونگ:😐😐😐😐
جیمین:😐😐😐😐
جیهوپ:عههههه بس کنین دیگه😐😂😂
تهیونگ:این بس کنه بس میکنم😐😐😐
جیهوپ:حالا از اینا بگذریم
جیهوپ:میگم تهیونگ...برم بهش بگم دوسش داری؟!
تهیونگ:(پا به فرار گذاشت🗿)
اعضا:😂🤣🤣🤣🤣
ادمین:
بعد اینکه تهیونگ از کافه فرار کرد چند لحظه بعدش اعضا هم امدن بیرون که دیدن تهیونگ توی ماشین خودش نشسته و سرشو تو دستاش گذاشته
نامجون:بچه ها
اعضا:هااا
نامجون:تهیونگو ببین نکنه حالش بده؟
شوگا:مثل تنه درخت یجا واینستید بیاین بریم ببینیم چیشده
نامجون:چشمممم😐
(جونگکوک امد پیش تهیونگ)
جونگکوک:تهیونگ....تهیونگ
تهیونگ:چته(هنوز سرش تو دستاشه)
جونگکوک:حالت بده؟
تهیونگ:نه
جونگکوک:آره مشخصه تو حالت خوب نیست......جیمین بیا ببین تهیونگ چشه
جیمین:برو کنار.....تهیونگ بگو کجات درد میکنه
تهیونگ:قلبم
جیمین:چیمیگی تهیونگ بزار معاینت کنم
تهیونگ:نیاز نیست.......قلبم بخاطر عشق درد میکنه
شوگا:تهیونگ منظورت از این حرفا چیه
تهیونگ:منظورم اینکه نمیتونم به عشقم برسم من یه مافیام همه ازم وحشت دارن(گریه)
جین:تهیونگ نگران نباش تو تا مارو داری غمت نباشه ما هر 6 نفرمون برای تو همه کار میکنیم
جیهوپ:جین هیونگ راست میگه و اگه در این مورد از ته دلت میخوای بهش اعتراف کنی ما کمکت میکنیم
تهیونگ:ممنونم بچه ها🙂....فقط چجوری گیرش بیارم؟
جیمین:مگه گروگان میخوای بگیری
جین:اولش میدزدیم بعد همه چیو میگیم
تهیونگ:آره این خوبه ولی....
شوگا:تو نگران اون نباش موقعهای که شب شد و داره میره خونه منو نامجون اون دختر رو میدوزدیمش
تهیونگ:اوهوم ممنون
شوگا:فقط نمیدی؟
تهیونگ:چیو؟
شوگا:😐😐😐😐
تهیونگ:؟؟؟؟؟؟(سوالی نگاشون میکنه)
شوگا:الان من با جیشم برم بیهوشش کنم؟
تهیونگ:اها😂😅........تو داشبور ماشین هست😂
حس میکنم دیگه از فیک خوشتون نمیاد
ادامه ندم؟
۱.۰k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.