پارت۴۵
پارت۴۵
"زمان حال"
تو افکارم غرق بودم که در به صدا در اومد
+بله
ماری(خواهرش):
ماری:داداش ارباب بیام داخل
خواستم جواب بدم اما همچنین درو کوبید که فک کنم در یه فحش ناموسی بهش داد
+من اجازه دادم
ماری: وا اجازه چیه خیر سرم خواخر توهم
+هوف...بگو چی میخوای زلزله عمارت
ماری: قابل گفتن نیست
صورتش سرخ شد
+برو خودتو سیاه کن دختر من گول این کارات رو نمیخورم......
ماری: ایش...خو خواستم بگم عاشق شدم طرف میخواد بیاد خواستگاریم ولی روش نمیشه
چشام گرد شد
+تو اومدی تو چشام زل زدی میگی عاشق شدم
حالا طرف کی هس
پرید اومد کنارم دراز کشید
ماری: آشنا تر از اشناست
منم مشتاق تر از اون گفتم
+نکبت بازی درنیار بنال
ماری:نمیگم
+خو نگو منم نمیزارم بیاد خواستگاریت
ماری: عع داداش
+زهرعقرب
داشتیم کل کل میکردیم که گوشیم زنگ خورد
جواب دادم. مکس بود. میخواست باهام صحبت کنه
گفتم که بیاد تو اتاقم...مکس اومد و ماری هم چارشمی زل زد به مکس دیگه مکس داشت حضم میشد گفتم
+خو بگو دیه
یعنی پارازیت انداختم وسط لاو ترکوندناشون انگار من گوشام مخملیه نمیفهمم اینا همو میخان
مکس شروع کرد به صحبت منم با هر کلمه ایی که میگف نفسام عمیق تر میشد.....
__________________
دستام دارع میشکنه.
سه پارت از هر فیک گذاشتم البته سه پارت طولانی×_×
"زمان حال"
تو افکارم غرق بودم که در به صدا در اومد
+بله
ماری(خواهرش):
ماری:داداش ارباب بیام داخل
خواستم جواب بدم اما همچنین درو کوبید که فک کنم در یه فحش ناموسی بهش داد
+من اجازه دادم
ماری: وا اجازه چیه خیر سرم خواخر توهم
+هوف...بگو چی میخوای زلزله عمارت
ماری: قابل گفتن نیست
صورتش سرخ شد
+برو خودتو سیاه کن دختر من گول این کارات رو نمیخورم......
ماری: ایش...خو خواستم بگم عاشق شدم طرف میخواد بیاد خواستگاریم ولی روش نمیشه
چشام گرد شد
+تو اومدی تو چشام زل زدی میگی عاشق شدم
حالا طرف کی هس
پرید اومد کنارم دراز کشید
ماری: آشنا تر از اشناست
منم مشتاق تر از اون گفتم
+نکبت بازی درنیار بنال
ماری:نمیگم
+خو نگو منم نمیزارم بیاد خواستگاریت
ماری: عع داداش
+زهرعقرب
داشتیم کل کل میکردیم که گوشیم زنگ خورد
جواب دادم. مکس بود. میخواست باهام صحبت کنه
گفتم که بیاد تو اتاقم...مکس اومد و ماری هم چارشمی زل زد به مکس دیگه مکس داشت حضم میشد گفتم
+خو بگو دیه
یعنی پارازیت انداختم وسط لاو ترکوندناشون انگار من گوشام مخملیه نمیفهمم اینا همو میخان
مکس شروع کرد به صحبت منم با هر کلمه ایی که میگف نفسام عمیق تر میشد.....
__________________
دستام دارع میشکنه.
سه پارت از هر فیک گذاشتم البته سه پارت طولانی×_×
۱۰.۴k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.