رمان قلب من
p³
با چیزی که روی رون پام احساس کردم جیغ زدم...جیغغغغغ...
ناشناس : چته دختررر
ات : وام کن تورو خدا تو کی هستی(گریه)
ناشناس : کی میتونم باشم ی آدمم دیگه آخه
ات : ولم کننننن....در حال جیغ و داد بودم که ی نفر وارد شد....
تهیونگ : اینجا چه خبره هاااا
ناشناس : ببخشید قربان. تعظیم
ات : شما ها کی هستید
ته : اووو پس این همه صدا مال این کوچولو درسته دستش رو رو کمر ات میکشه
ات : دستت رو بکش. گریه
ته : چیی؟؟!
ات : م...میگم دس...(بیهوش شد)
ویو ۱ روز بعد
ات : چشم هامو آروم آروم باز کردم و با نوری که میزد چشمام کور شد ....
ات : ایییی چشمم
لونا : آروم تررر(خواب الود)
ات : یا حضرت فیلللل
لونا : مرگ خوابیدم صدا نکن
ات : تو دیگه کی هستی
لونا : بچه ی آدم بگیر بکپ منم دیگه بیدار نکنننن
ات : باش باش. آروم از روی زمین بلند شدم و به سمت در رفتم ولی با صدایی که اومد دلم ریخت.....
با چیزی که روی رون پام احساس کردم جیغ زدم...جیغغغغغ...
ناشناس : چته دختررر
ات : وام کن تورو خدا تو کی هستی(گریه)
ناشناس : کی میتونم باشم ی آدمم دیگه آخه
ات : ولم کننننن....در حال جیغ و داد بودم که ی نفر وارد شد....
تهیونگ : اینجا چه خبره هاااا
ناشناس : ببخشید قربان. تعظیم
ات : شما ها کی هستید
ته : اووو پس این همه صدا مال این کوچولو درسته دستش رو رو کمر ات میکشه
ات : دستت رو بکش. گریه
ته : چیی؟؟!
ات : م...میگم دس...(بیهوش شد)
ویو ۱ روز بعد
ات : چشم هامو آروم آروم باز کردم و با نوری که میزد چشمام کور شد ....
ات : ایییی چشمم
لونا : آروم تررر(خواب الود)
ات : یا حضرت فیلللل
لونا : مرگ خوابیدم صدا نکن
ات : تو دیگه کی هستی
لونا : بچه ی آدم بگیر بکپ منم دیگه بیدار نکنننن
ات : باش باش. آروم از روی زمین بلند شدم و به سمت در رفتم ولی با صدایی که اومد دلم ریخت.....
۴۹۴
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.