ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
گیلیلیلی 🗿🎀
_ ودف..(نیشخند)
توی ترافیک بودیم یکی بوق میزد ا/ت تکون میخورد چشاشو فشار میداد کلافم کرده یه نگاه بهش انداختم خفه شد ایش🗿
دیگه رسیدیم اما هنوز ا/ت خواب بودو وول میخورد
در ماشین رو باز کردم افتاد تو بغلم سرمو به سمت پایین آوردم یهو لبم خورد به لبش دست رو لبم گذاشتم پشمام ریخته بود یه نگاه بهش کردم گفتم _یااا پاشو رسیدیم (یکم بلند کمتر از عربده)
اوهوم (چشاشو باز کرد)
ویو ا/ت
چشمامو باز کردم با کوک مواجه شدم ناخودآگاه یه لبخند به صورتم اومد پیاده شدم احساس بدی داشتم
رفتیم تو هنوز سرگیج داشتم تنم میرزید خیلی هوا سرد بود اما به همه سلام کردم که کوک گفت : ا/ت
اوم؟ (سرشو برگردوند به صدا)
_بیا...میخوام..با..چند..نفر..آشنات..کنم
اومدم(رفت سمتش)
دستمو گرفت برد پیش 6 تا پسر
هرکدوم سلام کردند
_خب اینا ....دوستامن ..میخوام ..باهاشون آشنا بشی
_ تهیونگ رو که میشناسی(نیخشند )
_ این جیمینه(اشاره به جیمین)
سلامم
=سلامم
_ این یکی هم جینه(اشاره به جین)
÷ درست معرفیم کن بچه بنده به این زیبایی چطور جرعت میکنی اینطوری بگی (نگاش رو کرد به ا/ت)
÷بنده جین (فامیلی جین یادم رفته🗿🤡💔)
هستم
اوو ، خوشبختم
_ اهم،خب این یکی جیهوپه
/ هاییییی
لبخند
او ، اونوقت اون کیه(اشاره به یونگی)
_ اون ، یونگیه
تنضیم کرد
_ و در آخر نامجون
سلاممم
! سلام
تهیونگ پاشد دستشو دور گردن ا/ت گذاشت گفت: خبری از ما نمیگیری یه سلامی چیزی حرفی؟(عشوه)
(ا/ت بهش یه نگاه انداخت پوزخند زد)
ببخشید ، جناب
*نمیبخشم
باید ببخشی
* و اگه نبخشم؟
(تهیونگ صورتو نزدیک ا/ت کرد)
_ اهم، بسه خب
(تهیونگ از ا/ت فاصله گرفت )
ویو ته
وقتی دستمو دور گردنش گذاشتم خیلی داغ بود انگار مریض شده بود سرما خورده بود واسه همین رفتم نزدیکش دیدم نفساش کنده یکی درمونه فهمیدم یچیشه ولی نادیده گرفتم ازش فاصله گرفتم
ویو ا/ت
بچه ها داشتن میخندیدن حرف میزدن رفتیم یجا نشستیم کوک سمت راستم بود داشتن حرف میزدند منم میخندیدم کوک داشت با جین حرف میزد که یهو اومد دستشو گذاشت پشت گردنم حرفشو قط کرد سریع با تعجب بهم نگاه کرد منم بهش نگا کردم سرمو به نشونه چیه تکون دادم
ویو کوک
داشتم با جین حرف میزدم یهو تصمیم گرفتم دستمو بزارم پشت گردنش وقتی گذاشتم خیلی داغ بود انگار مریض شده بود برگشتم بهش نگاه انداختم دیدم رنگش پریده سرده یعنی سرما خورده؟ مریض شده؟
نمیتونستم بهونه بیارم مغزم کار نمیکرد که از اینجا بریم مجبور شدیم بمونیم منم به حرفای ته گوش میدادم بعد چند مین دیدم ا/ت ...
شرط داره ایندفعه واسه پارت بعد 🗿😔
لایک : 30
کامنت : ۱۰
گیلیلیلی 🗿🎀
_ ودف..(نیشخند)
توی ترافیک بودیم یکی بوق میزد ا/ت تکون میخورد چشاشو فشار میداد کلافم کرده یه نگاه بهش انداختم خفه شد ایش🗿
دیگه رسیدیم اما هنوز ا/ت خواب بودو وول میخورد
در ماشین رو باز کردم افتاد تو بغلم سرمو به سمت پایین آوردم یهو لبم خورد به لبش دست رو لبم گذاشتم پشمام ریخته بود یه نگاه بهش کردم گفتم _یااا پاشو رسیدیم (یکم بلند کمتر از عربده)
اوهوم (چشاشو باز کرد)
ویو ا/ت
چشمامو باز کردم با کوک مواجه شدم ناخودآگاه یه لبخند به صورتم اومد پیاده شدم احساس بدی داشتم
رفتیم تو هنوز سرگیج داشتم تنم میرزید خیلی هوا سرد بود اما به همه سلام کردم که کوک گفت : ا/ت
اوم؟ (سرشو برگردوند به صدا)
_بیا...میخوام..با..چند..نفر..آشنات..کنم
اومدم(رفت سمتش)
دستمو گرفت برد پیش 6 تا پسر
هرکدوم سلام کردند
_خب اینا ....دوستامن ..میخوام ..باهاشون آشنا بشی
_ تهیونگ رو که میشناسی(نیخشند )
_ این جیمینه(اشاره به جیمین)
سلامم
=سلامم
_ این یکی هم جینه(اشاره به جین)
÷ درست معرفیم کن بچه بنده به این زیبایی چطور جرعت میکنی اینطوری بگی (نگاش رو کرد به ا/ت)
÷بنده جین (فامیلی جین یادم رفته🗿🤡💔)
هستم
اوو ، خوشبختم
_ اهم،خب این یکی جیهوپه
/ هاییییی
لبخند
او ، اونوقت اون کیه(اشاره به یونگی)
_ اون ، یونگیه
تنضیم کرد
_ و در آخر نامجون
سلاممم
! سلام
تهیونگ پاشد دستشو دور گردن ا/ت گذاشت گفت: خبری از ما نمیگیری یه سلامی چیزی حرفی؟(عشوه)
(ا/ت بهش یه نگاه انداخت پوزخند زد)
ببخشید ، جناب
*نمیبخشم
باید ببخشی
* و اگه نبخشم؟
(تهیونگ صورتو نزدیک ا/ت کرد)
_ اهم، بسه خب
(تهیونگ از ا/ت فاصله گرفت )
ویو ته
وقتی دستمو دور گردنش گذاشتم خیلی داغ بود انگار مریض شده بود سرما خورده بود واسه همین رفتم نزدیکش دیدم نفساش کنده یکی درمونه فهمیدم یچیشه ولی نادیده گرفتم ازش فاصله گرفتم
ویو ا/ت
بچه ها داشتن میخندیدن حرف میزدن رفتیم یجا نشستیم کوک سمت راستم بود داشتن حرف میزدند منم میخندیدم کوک داشت با جین حرف میزد که یهو اومد دستشو گذاشت پشت گردنم حرفشو قط کرد سریع با تعجب بهم نگاه کرد منم بهش نگا کردم سرمو به نشونه چیه تکون دادم
ویو کوک
داشتم با جین حرف میزدم یهو تصمیم گرفتم دستمو بزارم پشت گردنش وقتی گذاشتم خیلی داغ بود انگار مریض شده بود برگشتم بهش نگاه انداختم دیدم رنگش پریده سرده یعنی سرما خورده؟ مریض شده؟
نمیتونستم بهونه بیارم مغزم کار نمیکرد که از اینجا بریم مجبور شدیم بمونیم منم به حرفای ته گوش میدادم بعد چند مین دیدم ا/ت ...
شرط داره ایندفعه واسه پارت بعد 🗿😔
لایک : 30
کامنت : ۱۰
۵.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.