part 12
part 12
که منو تو تخت پرت کرد و روم خیمه زد
نامجون: دیگه خیلی داری اذیتم میکنی( صدای بم )
بعدش یه دفه
بیا
یه دفه
قلقلکم داد
لینا : بسه نامجون نامجون ( با خنده *
نامجون : خب خب بسه ( با خنده )
که منو تو تخت پرت کرد و روم خیمه زد
نامجون: دیگه خیلی داری اذیتم میکنی( صدای بم )
بعدش یه دفه
بیا
یه دفه
قلقلکم داد
لینا : بسه نامجون نامجون ( با خنده *
نامجون : خب خب بسه ( با خنده )
۵.۲k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.