رمان Black & White پارت 11
رفتم سمت دسشویی و صورتم رو شستم اومدم بیرون دیدم هنوز اتاقم هس نشسته رو کاناپه مبلم گفتم جات خوبه چایی نمیخوای برو بیرون عوضی گفت اره جام الیه چایی هم باشه خیلی راحتم بعد بیشتر به کاناپه تکیه داد گفت یکی هم بهم عوضی نگو با حرص گفتم از خواب بیدارم کردی بس نیس داری اینجور میکنی به عوضی ها عوضی میگن بعد رفتم سمتش و دستش رو گرفتم گفتم پاشو از اتاقم گمشو بعد با هزار بدبختی بلندش کردم ولی بد بختانه یهو افتاد روم من زیر اون بودم اون روی من ۱۰ ثانیه اون جور موندیم بعد خواست نزدیکم بشه با پام زدم به جای حساسش داشت به خودش میپیچید بعد گفت تو دیونه شدی گفتم اره عوضی بعد گفتم گم میشی بیرون یا بیام بعد رفت بیرون داشتم لباسام رو عوض میکردم بعد عوض کردن رفتم پایین دیدم سانا نشسته و اون یکی عوضی هم روبه روش رفتم سمت سانا گفتم صبح بخیر اونم که تازه منو دیده بود گفت صبح بخیر عشق من بعد بهش گفتم مرسی بعد گفت فک کنم اینم رکورد جدیدت هس گفتم اره که یهو اون عوضی که تهیونگ گفت چطور تونستی ۲ روز بخوابی میخواستم جوابش رو بدم که یهو سانا گفتدبه تو چه بهت هیچ ربطی نداره شنیدی بعد دوباره صبحانه ام رو خوردم که یهو از اون عوضی که شوگا بود گفت خب اگه صبحانه هاتونو خوردین برین حاظر بشین گفتم من هیچ جا نمیام شنیدی که چشماشو بست گفت من هرچی میگم قبول میکنی بدم میاد رو حرفم حرف بزنی شنیدی گفتم اهان تو میتونی به من دستور بدی ولی ما نمیتونیم با حرص و عصبانی چنگالم رو به میز کوبیدم گفتم الان هر غلطی میخوای بکنی بکن شنیدی و بلند شد رفت سمت اتاقش از زبان شوگا اون دختر خیلی جرعت داشت و لجباز و مغرور بود بعد به سانا برگشتم گفتم چرا این جور کرد گفت چون اون هم تز خواب بیدار کردی عصبانی هس و هم اون مثل من نیس اون لجباز مغرور و خشن و جرعت دار هس بعد گفتم فعلا پیشش نرین وایسین خودش در بیاد البته اگه دربیاد گفتم منظورت چیه گفت اون اگه عصبانی هس خودش رو فقط با رقص کی پاپ و تکواندو خالی میکنه خودشم خیلی بد تمرین میکنه و اصلا یک دقیقه هم استراحت نمیکنه گفتم یعنی الان خیلی عصبانی هس گفتم اره بعد یهو دیدم یونا با یه نیم تاب و شلوار اومد بیرون گفت با داد و عصبی جای تمرین هاتون کجاس بهش نگاه کردم گفتم پایین گفت بلندگو دارین گفت اره گفتم فلش داری گفت اره روش هس با عصبی رفتم پایین و بلندگو رو باز کردم و اهنگ هارو گذاشتم داشتم میرقصیدم خیلی عصبی بودم بعد کل اهنگ های فلش تموم شد من هنوز خالی نشده بودم از حرص داشتم خیلی سخت تکواندو کار میکردم بعد فک کنم ۵ ساعت بود هم داشتم تکواندو تمرین میکردم آخرین ضربه رو زدم و افتادم زمین...
۱۶.۴k
۰۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.