Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
دریا:اونا حال کنن من درد بکشم
امیر:میخوای منو تو باهام
دریا:نه خوب میشم
۱ساعت گذشت هنوز صداهاشون میومد
امیر:خوبه خسته نمشن
دریا:نه کامیار انرژی داره
امیر میخواست یک چیزی دیگ بپرسه روش نمشد،اینقدر خسته بودم ک خوابیدم،خواب مامانمو دیدم و با نوازش امیر بیدار شدم
دریا:امیر امیر
امیر:جان امیر
دریا:کارشون تموم شد؟
امیر:اره گرفتن خوابیدن
با بی جونی از خواب پاشدم
دریا:امیر یک سوال بپرسم؟
امیر:بپرس
دریا:بعد دوماه تو داری وابسته میشی بعد ک برم اذیت نمشی؟
امیر:میشم ولی خب تو مال یکی دیگه ی
دریا:من مال کسی نیستم اگه الانم کامیار برامم بمیره نمخوامش از چشمم افتاد
اینو گفتم از اتاق امدم بیرون مشغول غذا درست کردن بودم ک با صدای کامیار به خودم امدم امد نزدیکم امد تا بهم دست بزنه
تا امد دست بهم بزنه رومو طرفش کرد و و یکی زدم تو گوشش
دریا:خیلی پلشتییی کامیار تازه شناختم
کامیار دستشو گذاشت رو صورتش و شروع کرد به خندیدن
کامیار:بیبی من ترو دوست دارم
دریا:منو خر گیر اوردی شباتو با یکی دیگ بگذرونه روزهاتو با من
کامیار:نگووک دریاا خودت ک میدونی از سر مجبوری
دریا:اولش اره ولی الان نه از سر هوسه
کامیار:اره اره اره من عاشق دلسا شدم چون همه چیزش از تو بهتره
دریا:میفهمی چی میگی؟
کامیار:اره میفهمم دریا از نظر قیاقه هیکل اخلاق از تو بهتره تاحالا خودتو تو ایینه دیدی هیکلتو دیدی تو یک دختر بدبدختی منم اون ۶ ماه از سر هوس باهات بودم برای سرگرمی
دریا:حلالت نمکنم
کامیار:نکن به بابات میگم ک من دلسا رو میخوام با دلسا قراره بریم المان زندگی کنیم توهم برس به اون دیجی بازیت
تا امد بره امیر امد ک یک سیلی بهش زد
امیر:درست صحبت کن باهاششش(باداد)
کامیار:چی دوسش داری؟نگاه به این قیافه مظلومش نکن این یک اخلاق سگی داره ک نگو
دلسا از اتاق امد و دست کامیار گرفت
دلسا:عشقم ما خسته ام بیا بریم بخوابیم
کامیار:باشه عشقم
کامیار دلسا رفت ک امیر بغلم کرد
امیر:من خونه دارم میبرمت اونجا تا به بابات بگم
دریا:باشه
امیر لوازم هامو جمع کرد با لوازم هایی خودش لوازم هارو گذاشت تو ماشین دلسا کامیار خواب بودن یواشکی بهشون نگاه کردم و رفتم یک نامه برای دلسا نوشتم
(نامه)
سلام دلسا من رفتم به بابام میگم مراقب خودتون باشید و اینکه به پای هم پیر بشین امیدوارم زندگی ک میخوای رو داشته باشی دوست دارم با اینک خیلی عذابم دادی بای
دریا:اونا حال کنن من درد بکشم
امیر:میخوای منو تو باهام
دریا:نه خوب میشم
۱ساعت گذشت هنوز صداهاشون میومد
امیر:خوبه خسته نمشن
دریا:نه کامیار انرژی داره
امیر میخواست یک چیزی دیگ بپرسه روش نمشد،اینقدر خسته بودم ک خوابیدم،خواب مامانمو دیدم و با نوازش امیر بیدار شدم
دریا:امیر امیر
امیر:جان امیر
دریا:کارشون تموم شد؟
امیر:اره گرفتن خوابیدن
با بی جونی از خواب پاشدم
دریا:امیر یک سوال بپرسم؟
امیر:بپرس
دریا:بعد دوماه تو داری وابسته میشی بعد ک برم اذیت نمشی؟
امیر:میشم ولی خب تو مال یکی دیگه ی
دریا:من مال کسی نیستم اگه الانم کامیار برامم بمیره نمخوامش از چشمم افتاد
اینو گفتم از اتاق امدم بیرون مشغول غذا درست کردن بودم ک با صدای کامیار به خودم امدم امد نزدیکم امد تا بهم دست بزنه
تا امد دست بهم بزنه رومو طرفش کرد و و یکی زدم تو گوشش
دریا:خیلی پلشتییی کامیار تازه شناختم
کامیار دستشو گذاشت رو صورتش و شروع کرد به خندیدن
کامیار:بیبی من ترو دوست دارم
دریا:منو خر گیر اوردی شباتو با یکی دیگ بگذرونه روزهاتو با من
کامیار:نگووک دریاا خودت ک میدونی از سر مجبوری
دریا:اولش اره ولی الان نه از سر هوسه
کامیار:اره اره اره من عاشق دلسا شدم چون همه چیزش از تو بهتره
دریا:میفهمی چی میگی؟
کامیار:اره میفهمم دریا از نظر قیاقه هیکل اخلاق از تو بهتره تاحالا خودتو تو ایینه دیدی هیکلتو دیدی تو یک دختر بدبدختی منم اون ۶ ماه از سر هوس باهات بودم برای سرگرمی
دریا:حلالت نمکنم
کامیار:نکن به بابات میگم ک من دلسا رو میخوام با دلسا قراره بریم المان زندگی کنیم توهم برس به اون دیجی بازیت
تا امد بره امیر امد ک یک سیلی بهش زد
امیر:درست صحبت کن باهاششش(باداد)
کامیار:چی دوسش داری؟نگاه به این قیافه مظلومش نکن این یک اخلاق سگی داره ک نگو
دلسا از اتاق امد و دست کامیار گرفت
دلسا:عشقم ما خسته ام بیا بریم بخوابیم
کامیار:باشه عشقم
کامیار دلسا رفت ک امیر بغلم کرد
امیر:من خونه دارم میبرمت اونجا تا به بابات بگم
دریا:باشه
امیر لوازم هامو جمع کرد با لوازم هایی خودش لوازم هارو گذاشت تو ماشین دلسا کامیار خواب بودن یواشکی بهشون نگاه کردم و رفتم یک نامه برای دلسا نوشتم
(نامه)
سلام دلسا من رفتم به بابام میگم مراقب خودتون باشید و اینکه به پای هم پیر بشین امیدوارم زندگی ک میخوای رو داشته باشی دوست دارم با اینک خیلی عذابم دادی بای
۹.۴k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.