دنیایی دیگر پارت ۹

ران. باشه بیب
مینا. راننننننننن
ران. شوخی کردم شوخی کردم ببخش
مینا.دیگه تکرار نکن میندازمت بیرون خونه
ریندو. میتونی بندازیمون اصن
مینا. من نه زهرا میتونه
ریندو. میگم مینا_چان چیزی نمیخولین ایا
مینا. نه. مرسی😂😂

رسیدیم خونه گرفتیم خوابیدیم
بعدشم دوباره من خونه رو تمیز کردم
و دیگه رفتیم مدرسه
در مدرسه*

ویو زهرا

انقدر خوابم میومد حوصلع راه رفتن نداشتم ولی هب دیگه باید میرفتم
میناهم امرو نگران بود که خانم مدیر بفهمه گوشیشو اورده چون میدونست اینا حوصلشون سر میره به گوشیه من زنگ میزدو میگفت اونکار کنن اونکار نکنن
اُملی. سلام زهرا خوبی
زهرا.اره خوبم تو چطوری
املی. ماهم خوبیم بد نیستیم
زهرا. کار داشتی؟
املی. امروز میام خونتون
زهرا. من خونه مینا هستما
املی. خب امروز برو خونه خودت خب
زهرا. املی اصن حوصله ندارم اتاقمو تمیز کنم بزار یه وقت دیگه
املی. به مینا بگو اتاقتو تمیز کنه حب
مینا. من نوکرتونم بعدم این کلا نمیزاره کسی بیاد تو اتاقش
زهرا. املی یه وقت دیگه
ا/ت. ای کاش میشد بیای خونمون ولی نمیشه
املی. چرا؟
ا/ت. چون اصن اونجا رو نمیشناسی 😅
مینا. اره اره اره

مدرسه تموم شد و رسیدیم خونه*

مینا. ا/ت خودتو برا کسی که اومده اماده کن(دم در حال)
ا/ت. خوداااا
مینا. یک، دو، سه
چیفویو. عااا خوش اومدید
ا/ت.مینا تو توئم میبینی؟
مینا. عرررررر کوکو اینوپی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرم شلوغه بعد میام