فیک جین (My sweet love) part13
جین: هوفف باشه بریم
یونجی: اولین مغازه ی کفش فروشی که دیدم رفتم تو و یه کفش مشکی خوشگل دیدم و برش داشتم اونم خریدیم و از مغازه اومدیم بیرون
یونجی: میگم جین
جین: هوم؟
یونجی: خدت لباس خریدی؟
جین: نه والا از صب درگیر لباس جنابعالیم
یونجی: خب من چیکار کنم که اون چیزی که میخاستم نداشتن(کیوت)
جین: آیشش هیچی تقصیر تو نی حالا من چیکا کنم؟
یونجی: خب بیا بریم طبقه پایین لباس مردونه داره
جین: اکی
یونجی: رفتیم طبقه پایین و داشتیم مغازه هارو نگا میکردیم که یه لباسی توجهمو به خودش جلب کرد یه لباس ساده سفید بود با یه شلوار مشکی ساده بود ولی بنظرم به جین خیلی میومد
یونجی: جینن.. جین بیا اینجا
جین: هیمم بله؟
یونجی: این خیلی خوشگله میخای امتحانش کنی؟
جین: هومم خوبه باشه
یونجی: بیا بریم داخل
جین: رفتم و لباسو پرو کردم اوففف عجب هندسامی ام مننن
جین: اومدم بیرون تا یونجی عم ببینه
یونجی: هوففف تو اون لباس خیلی کراش شده بوددد
جین ویو:
یونجی انگشت شصتشو به نشونه اینکه خوبه بالا اورد و یه لبخند تحویلم داد لبخنداش خیلی قشنگ بود لعنتییی
از همونجا یه کفشم خریدم و حساب کردم و راه افتادیم سمت خابگاه یونجی که بنظر خیلی خسته میومد اروم پشت سر من راه میرفت بالاخره رسیدیم خابگاه
جین: تو برو استراحت کن من برم غذا درست کنم
یونجی: اکی ممنون
جین: خاهش
تک پارتی و چند پارتی درخواستی میزارم فقط موضوع بگید و بگید که از کی باشه:)
لایک=۱٠
کامنت=۱۲
یونجی: اولین مغازه ی کفش فروشی که دیدم رفتم تو و یه کفش مشکی خوشگل دیدم و برش داشتم اونم خریدیم و از مغازه اومدیم بیرون
یونجی: میگم جین
جین: هوم؟
یونجی: خدت لباس خریدی؟
جین: نه والا از صب درگیر لباس جنابعالیم
یونجی: خب من چیکار کنم که اون چیزی که میخاستم نداشتن(کیوت)
جین: آیشش هیچی تقصیر تو نی حالا من چیکا کنم؟
یونجی: خب بیا بریم طبقه پایین لباس مردونه داره
جین: اکی
یونجی: رفتیم طبقه پایین و داشتیم مغازه هارو نگا میکردیم که یه لباسی توجهمو به خودش جلب کرد یه لباس ساده سفید بود با یه شلوار مشکی ساده بود ولی بنظرم به جین خیلی میومد
یونجی: جینن.. جین بیا اینجا
جین: هیمم بله؟
یونجی: این خیلی خوشگله میخای امتحانش کنی؟
جین: هومم خوبه باشه
یونجی: بیا بریم داخل
جین: رفتم و لباسو پرو کردم اوففف عجب هندسامی ام مننن
جین: اومدم بیرون تا یونجی عم ببینه
یونجی: هوففف تو اون لباس خیلی کراش شده بوددد
جین ویو:
یونجی انگشت شصتشو به نشونه اینکه خوبه بالا اورد و یه لبخند تحویلم داد لبخنداش خیلی قشنگ بود لعنتییی
از همونجا یه کفشم خریدم و حساب کردم و راه افتادیم سمت خابگاه یونجی که بنظر خیلی خسته میومد اروم پشت سر من راه میرفت بالاخره رسیدیم خابگاه
جین: تو برو استراحت کن من برم غذا درست کنم
یونجی: اکی ممنون
جین: خاهش
تک پارتی و چند پارتی درخواستی میزارم فقط موضوع بگید و بگید که از کی باشه:)
لایک=۱٠
کامنت=۱۲
۶.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.