دختر مافیا پارت ۳۴
و دیدم
که دنیل هم بغل دو یون افتاده!
سریع رفتم و به زور اونم روی تخت گذاشتم،یجوری که انگار خودش رفته تا رو تخت بخوابه!
پس حال اونم بد شد
یعنی اینقدر قوی بود؟
من فقط می خواستم روی واقعی دو یون رو ببینم
شیون:دنیل شی برات نوشیدنی درست کردم بیا!
_آروم تر!خوابه
شیون:چییی؟بغل زنه؟
_آره،خسته بود
شیون:واقعا که!
•
•
•
•
---------------------------(ویو دنیل)----------------------------
چشمام رو باز کردم
و دیدم بغل سرهنگ هستم
سریع از جام پاشدم
اگه سرهنگ می فهمید حتما من رو اخراج می کرد
درواقعه من اولش بخاطر محافظت از خانواده و پولش وارد این شغل شدم
اما بعدش عاشق این کار شدم
_بیدار شدی؟!
به طرف صدا برگشتم
+آره
_دوسش داری؟
+چی؟
منظور آبجی چی بود؟
باید چی می گفتم؟
_میگم ک....
نتونست کامل حرفش رو بزنه
_حالت خوبه؟سردرد نداری؟
برگشتم،سرهنگ بیدار شد
+خوبی؟
دو یون:آره خوبم مرسی
_بزار برات یه لیوان آب بیارم
دو یون:نه نمی خواد ممنونم،دنیل میشه منو ببری؟
حال سرهنگ اینقدر بده؟
چه اتفاقی افتاده؟
حتی موقعی که برای ماموریت شرکت پینگ پنگ باهم نامزد بودیم هیچ وقت سرهنگ اینجوری با من صحبت نمی کرد،یا درخواستی نداشت
+باشه حتما
دو یون:ممنون
از رو تخت بلند شد
_خب آره این بهترین کاره،براتون تاکسی بگیرم؟
دو یون:نه نمی خواد ممنون
از اتاق اومدیم بیرون
دوست آبجی خواب بود
+آبجی فعلا،شب می بینمت
_شب می بینمت
از خونه اومدیم بیرون
تا پامون رو گذاشتیم بیرون
سرهنگ رو زمین افتاد!
+سرهنگ!سرهنگ حالتون خوبه؟
دو یون:نه،آبجیت چی ریخته بود؟
نفس نفس میزد
+نمیدونم،منم حالم بد شد و خوابیدم،البته من یکم با الکل رابطه خوبی ندارم پس برای من منطقیه اما شما،شما همیشه می خورید!
یکم فکر کردم
من خونه آبجی رو گشته بودم
اما چیزی پیدا نکردم
شاید تو اتاق های مخفی بوده
دو یون:نه کار خواه-هرت نبوده،دوست-تش
--------------------------(ویو سامانتا)--------------------------
رفتن
بهتره برم شیون رو بیدار کنم
_هی شیون،پاشو برو خونت
سریع چشماشو باز کرد
بیدار بود؟!
شیون:رفتن؟
_آره
شیون:وا،دختره چقدر قویه!اصلا ازش خوشم نیومد
منظورش چیه؟
نکنه وقتی اومد تو آشپزخونه توی فنجونی که قطعا دو یون برش میداشت چیزی ریخته؟
_چی ریخته بودی؟
شیون:خب میدونی یکم قرص!
چی؟
_چه قرصی؟
شیون:همون هایی که مخصوص مافیا ماه خونین هست!
_____________________________________________
اینم یه پارت جنجالی دیگه😁
اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعدی
جانه🩷
که دنیل هم بغل دو یون افتاده!
سریع رفتم و به زور اونم روی تخت گذاشتم،یجوری که انگار خودش رفته تا رو تخت بخوابه!
پس حال اونم بد شد
یعنی اینقدر قوی بود؟
من فقط می خواستم روی واقعی دو یون رو ببینم
شیون:دنیل شی برات نوشیدنی درست کردم بیا!
_آروم تر!خوابه
شیون:چییی؟بغل زنه؟
_آره،خسته بود
شیون:واقعا که!
•
•
•
•
---------------------------(ویو دنیل)----------------------------
چشمام رو باز کردم
و دیدم بغل سرهنگ هستم
سریع از جام پاشدم
اگه سرهنگ می فهمید حتما من رو اخراج می کرد
درواقعه من اولش بخاطر محافظت از خانواده و پولش وارد این شغل شدم
اما بعدش عاشق این کار شدم
_بیدار شدی؟!
به طرف صدا برگشتم
+آره
_دوسش داری؟
+چی؟
منظور آبجی چی بود؟
باید چی می گفتم؟
_میگم ک....
نتونست کامل حرفش رو بزنه
_حالت خوبه؟سردرد نداری؟
برگشتم،سرهنگ بیدار شد
+خوبی؟
دو یون:آره خوبم مرسی
_بزار برات یه لیوان آب بیارم
دو یون:نه نمی خواد ممنونم،دنیل میشه منو ببری؟
حال سرهنگ اینقدر بده؟
چه اتفاقی افتاده؟
حتی موقعی که برای ماموریت شرکت پینگ پنگ باهم نامزد بودیم هیچ وقت سرهنگ اینجوری با من صحبت نمی کرد،یا درخواستی نداشت
+باشه حتما
دو یون:ممنون
از رو تخت بلند شد
_خب آره این بهترین کاره،براتون تاکسی بگیرم؟
دو یون:نه نمی خواد ممنون
از اتاق اومدیم بیرون
دوست آبجی خواب بود
+آبجی فعلا،شب می بینمت
_شب می بینمت
از خونه اومدیم بیرون
تا پامون رو گذاشتیم بیرون
سرهنگ رو زمین افتاد!
+سرهنگ!سرهنگ حالتون خوبه؟
دو یون:نه،آبجیت چی ریخته بود؟
نفس نفس میزد
+نمیدونم،منم حالم بد شد و خوابیدم،البته من یکم با الکل رابطه خوبی ندارم پس برای من منطقیه اما شما،شما همیشه می خورید!
یکم فکر کردم
من خونه آبجی رو گشته بودم
اما چیزی پیدا نکردم
شاید تو اتاق های مخفی بوده
دو یون:نه کار خواه-هرت نبوده،دوست-تش
--------------------------(ویو سامانتا)--------------------------
رفتن
بهتره برم شیون رو بیدار کنم
_هی شیون،پاشو برو خونت
سریع چشماشو باز کرد
بیدار بود؟!
شیون:رفتن؟
_آره
شیون:وا،دختره چقدر قویه!اصلا ازش خوشم نیومد
منظورش چیه؟
نکنه وقتی اومد تو آشپزخونه توی فنجونی که قطعا دو یون برش میداشت چیزی ریخته؟
_چی ریخته بودی؟
شیون:خب میدونی یکم قرص!
چی؟
_چه قرصی؟
شیون:همون هایی که مخصوص مافیا ماه خونین هست!
_____________________________________________
اینم یه پارت جنجالی دیگه😁
اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعدی
جانه🩷
۲.۴k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.