eternal love
پارت ۱۵
بعد از ناهار هیونجین رفت اخل اتاقش که یکم استراحت کنه.
هیونجین: فلیکس من برم یکم استراحتم کنم توهم برو یکم استراحت کن از صبح داری کار میکنی.
فلیکس: باشه.
فلیکس ظرفارو شست و گذاشت سر جاشونو رفت داخل اتاقش.
ویو فلیکس
چرا از وقتی گفته دوست دختر داره یه حسی بری بام دست داده؟ یعنی اون یخورده کراشه......نه بابا مگه من گیم( الان نیستی جناب الان نیستی)
برم یکم بخوابم خیلی سرم درد میکنه و خستم.
ویو هیونجین
رفتم یکم رو تخت دراز کشیدم. فلیکس واقعا خیلی زحمت میکشه اگه اون نبود الان از گشنگی مرده بودم. اگه از اینجا بره خیلی تنها میشم شاید اگه بهش بگم بمونه، نره از اینجا.
حالا بعدا بهش میگم برم به چای وون پیام بدم بگم فردا شب بگم اینجا
چت هیونجین و چای وون( هیونجین+چای وون_)
+ سلام چطوری قشنگم؟
_سلام مرسی عزیزم.
+ مرسی منم خوبم میخواستم برای فردا دعوتت کنم خونم...برای شام. دوستم میخواد اشپزی کنه فلیکس همونی که بهت گفتم باهام زندگی میکنه. دست پختش خیلی خوبه.
_ از منم بهتره؟
+من که هنوز دست پخت شما رو نخوردم بانو.
_حالا میخوری. من برم بخوابم خیلی خستم.
_باشه خوب بخوابی.
پایان چت
ویو ۲ ساعت بعد
ویو هیونجین
از خواب بیدار شدم. ساعت ۶ بود. چقدر خوابیدم. از اتاق رفتم بیرون. فلیکس هنوز خوابه؟
رفتم داخل اتاقش و دیدم هنوز خوابه. عجیبه انقدر نمیخوابه. این چن روز خیلی خستس و خیلی میخوابه. نکنه چیزیش باشه. از خواب که بیدار شد ازش میپرسم. برم یکم خرید کنم هیچی نداریم.
بعد نیم ساعت
خریدا تموم شد. رفتم خونه. فلیکس بیدار شده بود. فک کنم همین الان بیدار شده.
فلیکس( با صدای کیوت): هیونجین ساعت چنده؟
واییی خودا چقد این کیوتههه شبیه مسر بچه ها شده.
هیونجین: ساعت ۶ و نیم. وای کیوت!
فلیکس: ساعت ۶ و نیم؟! انقدر خوابیدم؟ حالا چرا کیوت؟
هیونجین: شبیه پسر بچه ها شدی. بیا رو مبل بشین کارت دارم.
فلیکس: باشه.
هیونجین: فلیکس حالت خوبه؟ این چند روز خیلی خسته ای و خیلی میخوابی.
فلیکس: چیزی نیست این چند روز سرم خیلی درد میکنه. فک کنم مریض شدم.
هیونجین: باید بری دکتر!
فلیکس: نمیخواد دوتا قرص میخورم خوب میشم.
هیونجین دستشو گذاشت رویه پیشونیش.
هیونجین: فلیکس خیلی تب داری! بیا بریم دکتر! حالت بد تر میشه.
بعد از ناهار هیونجین رفت اخل اتاقش که یکم استراحت کنه.
هیونجین: فلیکس من برم یکم استراحتم کنم توهم برو یکم استراحت کن از صبح داری کار میکنی.
فلیکس: باشه.
فلیکس ظرفارو شست و گذاشت سر جاشونو رفت داخل اتاقش.
ویو فلیکس
چرا از وقتی گفته دوست دختر داره یه حسی بری بام دست داده؟ یعنی اون یخورده کراشه......نه بابا مگه من گیم( الان نیستی جناب الان نیستی)
برم یکم بخوابم خیلی سرم درد میکنه و خستم.
ویو هیونجین
رفتم یکم رو تخت دراز کشیدم. فلیکس واقعا خیلی زحمت میکشه اگه اون نبود الان از گشنگی مرده بودم. اگه از اینجا بره خیلی تنها میشم شاید اگه بهش بگم بمونه، نره از اینجا.
حالا بعدا بهش میگم برم به چای وون پیام بدم بگم فردا شب بگم اینجا
چت هیونجین و چای وون( هیونجین+چای وون_)
+ سلام چطوری قشنگم؟
_سلام مرسی عزیزم.
+ مرسی منم خوبم میخواستم برای فردا دعوتت کنم خونم...برای شام. دوستم میخواد اشپزی کنه فلیکس همونی که بهت گفتم باهام زندگی میکنه. دست پختش خیلی خوبه.
_ از منم بهتره؟
+من که هنوز دست پخت شما رو نخوردم بانو.
_حالا میخوری. من برم بخوابم خیلی خستم.
_باشه خوب بخوابی.
پایان چت
ویو ۲ ساعت بعد
ویو هیونجین
از خواب بیدار شدم. ساعت ۶ بود. چقدر خوابیدم. از اتاق رفتم بیرون. فلیکس هنوز خوابه؟
رفتم داخل اتاقش و دیدم هنوز خوابه. عجیبه انقدر نمیخوابه. این چن روز خیلی خستس و خیلی میخوابه. نکنه چیزیش باشه. از خواب که بیدار شد ازش میپرسم. برم یکم خرید کنم هیچی نداریم.
بعد نیم ساعت
خریدا تموم شد. رفتم خونه. فلیکس بیدار شده بود. فک کنم همین الان بیدار شده.
فلیکس( با صدای کیوت): هیونجین ساعت چنده؟
واییی خودا چقد این کیوتههه شبیه مسر بچه ها شده.
هیونجین: ساعت ۶ و نیم. وای کیوت!
فلیکس: ساعت ۶ و نیم؟! انقدر خوابیدم؟ حالا چرا کیوت؟
هیونجین: شبیه پسر بچه ها شدی. بیا رو مبل بشین کارت دارم.
فلیکس: باشه.
هیونجین: فلیکس حالت خوبه؟ این چند روز خیلی خسته ای و خیلی میخوابی.
فلیکس: چیزی نیست این چند روز سرم خیلی درد میکنه. فک کنم مریض شدم.
هیونجین: باید بری دکتر!
فلیکس: نمیخواد دوتا قرص میخورم خوب میشم.
هیونجین دستشو گذاشت رویه پیشونیش.
هیونجین: فلیکس خیلی تب داری! بیا بریم دکتر! حالت بد تر میشه.
۷.۳k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.