🌑🍷وقتی مافیا بود...🍷🌑 part :۴۶

رفتم آب گرم و باز کردم توی وان بعدش رفتم اون طرف آب گرم دوش رو باز کردم تا آب وان پر بشه میخواستم ا.ت رو زیر دوش ببرم تا چسبش خیس بشه بعدش زخمشو تمیز کنم .
آروم بردمش زیر دوش که بیدار شد
+ک..کوک (با چشم بسته و آروم )
_جونم
+چیکار می‌کنی (با چشم بسته )
_هیچی می‌خواستم پانسمانتو عوض کنم بعدش بیام حموم تورم آوردم همینجا عوض کنم پانسمانتو
+هوم (از بغل کوک اومد پایین )زشت نیست لیا و ته پایینن ما اومدیم حموم
_نمیدونن تو باهام اومدی فک میکنن خوابی
+هیی نیان اتاق
_😂در قفله
+(لباشو گذاشت روی لبای کوک)
ویو راوی :
داشتن همو میبوسیدن که کوک آروم توی همون حالت چسب بخیه ا.ت رو کند
+آیی
_ببخشید بیا بریم توی وان یکم جای زخمتو بمالم روش چسبیه (گونشو بوسید )
رفتن توی وان نشستن ا.ت توی بغل کوک دراز کشید کوکم داشت موهاشو ناز میکرد
+اومدیم هتل ؟
_نه اومدیم خونه ی من
+مگه توی کانادا خونه داری ؟
_اره چون من ۳سال توی کانادا زندگی میکردم
+پس زبونشون رو بلدی ؟
_اره ،ا.ت دوست دارم هرچه زودتر باهم ازدواج کنیم .
+دوست دارم حالم کاملا خوب بشه بعدش
_میدونستم اینو میگی 😄
+کوکی ،خیلی دوست دارم ...میشه ..میشه بهم قول بدی ترکم نکنی
_(لباشو گذاشت روی لباس ا.ت و یه کیس فرانسوی رو شروع کرد )
_بهت قول میدم هیچوقت هیچوقت ولت نکنم بعدشم چرا هی اینو میگی اصلا چه دلیلی داره این کارو کنم
+☺️
حمایت پلیز 🍷🌑