نه کورسوی چراغی نه ردّ پای کسی
نه کورسوی چراغی نه ردّ پای کسی
دلم گرفته خدایا! کجاست هم نفسی؟
تو رفته ای و برایم نمانده میل وجود...
چنان که از سر اکراه می کشم نفسی
چگونه زار نگریم؟ که آدمی زادم...
دوباره سوخت بهشتم در آتش هوسی
دلم گرفته خدایا چگونه می شد اگر
نه بند قافیه بود و نه تنگی قفسی
دل شکسته ی ما هم جکایتی دارد :
هزار تکّه و هر تکّه اش به دست کسی
#سیدمحسن_خاتمی
دلم گرفته خدایا! کجاست هم نفسی؟
تو رفته ای و برایم نمانده میل وجود...
چنان که از سر اکراه می کشم نفسی
چگونه زار نگریم؟ که آدمی زادم...
دوباره سوخت بهشتم در آتش هوسی
دلم گرفته خدایا چگونه می شد اگر
نه بند قافیه بود و نه تنگی قفسی
دل شکسته ی ما هم جکایتی دارد :
هزار تکّه و هر تکّه اش به دست کسی
#سیدمحسن_خاتمی
۹۷۸
۱۸ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.