Part91
#Part91
+همینجابمون جات همینجاس حق ندارند ازجات تکون بخوری_لطفا ولم کن جونگکوک +نمیخوام_لطفاخواهش میکنم +رستاچیشده تانگی ولت نمیکنم چراباهام اینجوری میکنی تومگه نمیدونی عاشقتم طاقت دوری کردناتوندارم پس این رفتارها براین چیه _چون..چونکه..دیگه دوست ندارم دیگه نمیخوام باهات باشمدستام ازدورش شل شدوگوشام کرازبغلم امدبیرونوپشت بهم نشست دیگه نمیفهمیدم سره جام نشستمودادزدم:چی داری میگی بازچجوری یه شبه دیگه دوسم نداری مگه چیکارت کردم هااا_هیچی توکاری نکردی من دوست ندارم از اولشم نداشتم دستشومحکم کشیدموخدم رفتم روش خیمه زدم تو صورتش دادزدم+مگه من عروسک خیمه شب بازیه توام که اینجوری باهام بازی کنی پس کی بود که اون همه تقلاکرداون همه خدشوبه این درواون در زدتابتونه منوعاشق کنه هاااکی بودکی بود ادعای عاشقی میکرد+من بودم ولی همش یه نقشه بودمن به دستورسایه امدم توزندگیت الانم میتونی بری هم تو هم بقیه اعضاباورم نمیشه کسی که تمام دنیام شده بود داشت اینجوری باهام بازی میکردباورم نمیشه عاشق بازی ای شدم که بازندش خدمم+تورستانیستی رستایی که من عاشقش شدم صادقتروباشرفترین دختری بود که شناختم تواون نیستی_چراهمون رستام ولی دیگه همچی تموم شدحالاازاینجابرو دیگم برنگرد سایه میخواست بهت صدمه بزنه که زددیگه دلیلی نداره بیشترباهم باشیم ازاینجابرودلم نمیخواست بیشترازاین غرورم زیرپای این دخترعوضی له بشه برایه همین قبل از اینکه اشکام بریزن ازاونجارفتم تاشب توخیابوناچرخیدموگریه کردم وقتی رسیدم خونه همه منتظرم بودن همونجادمه درنشستموبه درتکیه دادم جیمین:چیشده جونگکوک چراگوشیت خاموشه چیشدی+همه چی تمومشدجیمی ته:چی تمومشدچیشده+رستابرایه من بقیه دخترام برایه شمانامجون:چی میگی درست حرف بزن مگه چی شده جین:درست تعریف کن ببینیم چی چرت میگی باز+رستاچندوقته باهام سرده امروز رفتم پیشش که ببینم چراگفت شوگا:گفت چی+گفت همش یه نقشه بودمابرایه سایه کارمیکردیم ازتون استفاده کردیم تا سایه به هدفش برسه جیمین:چ..چی همشون کنارم روزانوهاشون افتادن هممون نمیدونستیم
یک برایه کدوم دردمون گریه کنیم براین ازدست دادن عشقمون یافریب خوردنمون ولی یه چیزمشخص بوداینکه این ضربروازعزیزترین کسمون خوردیم دردناکتر بود......چندروزازاون روزلعنتی میگذشت دیگه دستودلمون به هیچ کاری نمیرفت دیگم هیچ کدومشون کمپانی نیومدن کارم شده بودهرشب مست کردن دیگه خوابگازیادنمیرفتم همش دلم میخواست تنهاباشم اعضام همه مثله من داغون بودن
+همینجابمون جات همینجاس حق ندارند ازجات تکون بخوری_لطفا ولم کن جونگکوک +نمیخوام_لطفاخواهش میکنم +رستاچیشده تانگی ولت نمیکنم چراباهام اینجوری میکنی تومگه نمیدونی عاشقتم طاقت دوری کردناتوندارم پس این رفتارها براین چیه _چون..چونکه..دیگه دوست ندارم دیگه نمیخوام باهات باشمدستام ازدورش شل شدوگوشام کرازبغلم امدبیرونوپشت بهم نشست دیگه نمیفهمیدم سره جام نشستمودادزدم:چی داری میگی بازچجوری یه شبه دیگه دوسم نداری مگه چیکارت کردم هااا_هیچی توکاری نکردی من دوست ندارم از اولشم نداشتم دستشومحکم کشیدموخدم رفتم روش خیمه زدم تو صورتش دادزدم+مگه من عروسک خیمه شب بازیه توام که اینجوری باهام بازی کنی پس کی بود که اون همه تقلاکرداون همه خدشوبه این درواون در زدتابتونه منوعاشق کنه هاااکی بودکی بود ادعای عاشقی میکرد+من بودم ولی همش یه نقشه بودمن به دستورسایه امدم توزندگیت الانم میتونی بری هم تو هم بقیه اعضاباورم نمیشه کسی که تمام دنیام شده بود داشت اینجوری باهام بازی میکردباورم نمیشه عاشق بازی ای شدم که بازندش خدمم+تورستانیستی رستایی که من عاشقش شدم صادقتروباشرفترین دختری بود که شناختم تواون نیستی_چراهمون رستام ولی دیگه همچی تموم شدحالاازاینجابرو دیگم برنگرد سایه میخواست بهت صدمه بزنه که زددیگه دلیلی نداره بیشترباهم باشیم ازاینجابرودلم نمیخواست بیشترازاین غرورم زیرپای این دخترعوضی له بشه برایه همین قبل از اینکه اشکام بریزن ازاونجارفتم تاشب توخیابوناچرخیدموگریه کردم وقتی رسیدم خونه همه منتظرم بودن همونجادمه درنشستموبه درتکیه دادم جیمین:چیشده جونگکوک چراگوشیت خاموشه چیشدی+همه چی تمومشدجیمی ته:چی تمومشدچیشده+رستابرایه من بقیه دخترام برایه شمانامجون:چی میگی درست حرف بزن مگه چی شده جین:درست تعریف کن ببینیم چی چرت میگی باز+رستاچندوقته باهام سرده امروز رفتم پیشش که ببینم چراگفت شوگا:گفت چی+گفت همش یه نقشه بودمابرایه سایه کارمیکردیم ازتون استفاده کردیم تا سایه به هدفش برسه جیمین:چ..چی همشون کنارم روزانوهاشون افتادن هممون نمیدونستیم
یک برایه کدوم دردمون گریه کنیم براین ازدست دادن عشقمون یافریب خوردنمون ولی یه چیزمشخص بوداینکه این ضربروازعزیزترین کسمون خوردیم دردناکتر بود......چندروزازاون روزلعنتی میگذشت دیگه دستودلمون به هیچ کاری نمیرفت دیگم هیچ کدومشون کمپانی نیومدن کارم شده بودهرشب مست کردن دیگه خوابگازیادنمیرفتم همش دلم میخواست تنهاباشم اعضام همه مثله من داغون بودن
۳.۸k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.