عشق و دوری 2
رفتم مدرسه فکر میکردم یونجی بهم احمیتی نمیده برای همین سمتش نرفتم و جای بچه های دیگه بودم
*از دور که دیدمش با زوق داد زدم
سوهییییییییییییییییی
نگاهش کردم چشکام برق زد یعنی از دستم ناراحت نیست؟ یعنی یعنی...
*محکم بغلش کردم خیلی خیلی محکم
اه دختر خیلی دلتنگت بودم
(داشتم له میشدم)
*من فکر کردم نمیایییی
بعد مدتی طولانی که از بغلم اومد بیرون خوب با چشم پر اشک نگاهش کردمو گفتم
خیلی دلتنگت بودم نبات زندگیم
(سوهی نبات روزای تلخه یونجیه چون توروزای تلخ کنارش بوده)
اخه چرا همچین فکری کردی؟
*بچه ها گفتند که.... (ماجرارو گفتم)
ای از دست این بچه ها
*مهم نیست الان که اینجایی خیلی خوبه
دستشو گرفتمو رفتیم جای بچه ها
هفته اول با خوبی گذشت خیلی خوشحال بودیم روزی نبود که نخندم
*جوری شده بود که سوهی انقدر میخندید که باید بهش میگفتم ساکت باشه
یکی از بچه ها یک نمونه از کار هنری اورده بود
*دیدم سوهی خیلی دوسش داره به بهانه اینکه چطور درست کنم رفتم و چند دقیقه بعد برگشتم
کجا بودی؟
*یه کاری داشتم عو راستی اون چیه رو چشمت؟
چی کجا؟
*چشمت رو ببند برش دارم
چشمم رو بستم
*براش خریده بودمشو گرفتم جلوش
چشمت رو باز کن
زوق کردم
وایییی اینو برای من گرفتی؟
*عوهوم (لبخند)
یا نباید نیگرفتیش (لبخند)
*اخه چرا نمی تونم برای عشقم چیزی بگیرم؟
نه من نمیخوام تو زحمت بیوفتی
*یااا این حرفا چیه عزیزم
(لبخند) مرسی بازم
*لبخند
هفته اولو دوم گزشت تولدش 26 روزه دیگه بودو به یه چیزه گوگولی ری اکشن نشون داد منم براش گرفتمو روز شماری میکردم برای رسیدن روز تولدش اما یه اتفاقی افتاد
*از دور که دیدمش با زوق داد زدم
سوهییییییییییییییییی
نگاهش کردم چشکام برق زد یعنی از دستم ناراحت نیست؟ یعنی یعنی...
*محکم بغلش کردم خیلی خیلی محکم
اه دختر خیلی دلتنگت بودم
(داشتم له میشدم)
*من فکر کردم نمیایییی
بعد مدتی طولانی که از بغلم اومد بیرون خوب با چشم پر اشک نگاهش کردمو گفتم
خیلی دلتنگت بودم نبات زندگیم
(سوهی نبات روزای تلخه یونجیه چون توروزای تلخ کنارش بوده)
اخه چرا همچین فکری کردی؟
*بچه ها گفتند که.... (ماجرارو گفتم)
ای از دست این بچه ها
*مهم نیست الان که اینجایی خیلی خوبه
دستشو گرفتمو رفتیم جای بچه ها
هفته اول با خوبی گذشت خیلی خوشحال بودیم روزی نبود که نخندم
*جوری شده بود که سوهی انقدر میخندید که باید بهش میگفتم ساکت باشه
یکی از بچه ها یک نمونه از کار هنری اورده بود
*دیدم سوهی خیلی دوسش داره به بهانه اینکه چطور درست کنم رفتم و چند دقیقه بعد برگشتم
کجا بودی؟
*یه کاری داشتم عو راستی اون چیه رو چشمت؟
چی کجا؟
*چشمت رو ببند برش دارم
چشمم رو بستم
*براش خریده بودمشو گرفتم جلوش
چشمت رو باز کن
زوق کردم
وایییی اینو برای من گرفتی؟
*عوهوم (لبخند)
یا نباید نیگرفتیش (لبخند)
*اخه چرا نمی تونم برای عشقم چیزی بگیرم؟
نه من نمیخوام تو زحمت بیوفتی
*یااا این حرفا چیه عزیزم
(لبخند) مرسی بازم
*لبخند
هفته اولو دوم گزشت تولدش 26 روزه دیگه بودو به یه چیزه گوگولی ری اکشن نشون داد منم براش گرفتمو روز شماری میکردم برای رسیدن روز تولدش اما یه اتفاقی افتاد
۶۰۷
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.