☆My deadly mafia☆
☆My deadly mafia☆
Part:1
ویو برندا
امروز هم مثل همیشه از خواب بلند شدمو اون ساعت کوفتی رو کوبیدم تو دیوار درسته من توی یه عمارت زندگی میکنم خلاصه زندگی تخمی دست پدرم دارم قوانین های مزخرف زندگی کیری اصن من رید..م عههه ولش
بلند شم دست صورتمو شستم و لباس فرمم رو پوشیدم و رفتم پایین
با پدرم مواجه شدم
برندا:صبح بخیر پدر
پ.ب: صبح بخیر ۵ دقیقه دیر کردی!میدونی که من به سر ساعت اومدن حساسم
برندا:ببخشید پدر تکرار نمیشه اجازه هست شروع کنم؟
پدرش سری تکون داد و شروع کرد
درسته پدر من به خیلی قوانین ها حساسه مثل سر ساعت اومدن مرتب بودن آراسته بودن منظم بودن درست فکر کردن به انجام یه کار ...هوففف
صبحانمو تموم کردومو کیفم رو برداشتم و با یه کت فوتر شتری بلند پوشیدم رفتم سمت ون مشکی من دوتا بادیگارد دارم و یه راننده شخصی
گاهی وقت فکر میکنم این ها زیاده رویه!!!!
Part:1
ویو برندا
امروز هم مثل همیشه از خواب بلند شدمو اون ساعت کوفتی رو کوبیدم تو دیوار درسته من توی یه عمارت زندگی میکنم خلاصه زندگی تخمی دست پدرم دارم قوانین های مزخرف زندگی کیری اصن من رید..م عههه ولش
بلند شم دست صورتمو شستم و لباس فرمم رو پوشیدم و رفتم پایین
با پدرم مواجه شدم
برندا:صبح بخیر پدر
پ.ب: صبح بخیر ۵ دقیقه دیر کردی!میدونی که من به سر ساعت اومدن حساسم
برندا:ببخشید پدر تکرار نمیشه اجازه هست شروع کنم؟
پدرش سری تکون داد و شروع کرد
درسته پدر من به خیلی قوانین ها حساسه مثل سر ساعت اومدن مرتب بودن آراسته بودن منظم بودن درست فکر کردن به انجام یه کار ...هوففف
صبحانمو تموم کردومو کیفم رو برداشتم و با یه کت فوتر شتری بلند پوشیدم رفتم سمت ون مشکی من دوتا بادیگارد دارم و یه راننده شخصی
گاهی وقت فکر میکنم این ها زیاده رویه!!!!
۱.۵k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.