پارت۱۱(pure love)
((به مناسبت ۲۰۰ تایی شدن تا حد ممکن عاشقانش کردم))
از زبان کوک
بلاخره گفتم... بلاخره چیزی که ماه هاست توی قلبمه رو بهش گفتم
باورش نمیشد و با تعجب نگام می کرد
گفتم: ا/ت من خیلی وقته دیونه خنده هات...چشمات و دیونه همه چیزت شدم
وقتایی میدیدم که با مینهویی ولی مینهو با یورا جور بود و با تو سرد بود بیشتر از هرکسی اذیت می شدم
بلاخره به حرف زدن افتاد و گفت: نه ...جونگ کوک من...
انگشتم رو روی لبای نرم و لطیفش گذاشتم و گفتم: هیسس...من ازت جواب خواستم که انقد عجله می کنی؟؟
انگشتم رو برداشتم و گفتم: ا/ت من فقط میخوام مینهو بفهمه که لیاقت تورو نداره اگه بگی منو نمیخوای یا کسی دیگه رو دوست داری ناراحت نمیشم
از زبان ا/ت
لکنت گرفته بودم و گفتم: ا..اما..اما الان تو به مینهو گفتی که تو دوست پسر منی
خم شد که صورتم رو به روی صورتش باشه و گفت: خب خوشگلم تو بگو چیکار کنم؟ ((یکی رو نداشتیم خوشگلم صدامون کنه 🙂💔))
یعنی چی آخه؟ سرد ترین همکلاسیم کسی که نگام هم نمی کرد منو دوست داره و اینجوری باهام مهربونه
اینکه حرفای عاشقانه میزنه و منو خوشگلم صدا میزنه اینا همشون دست به دست هم میدن که قلبم خیلی تند بزنه
گفتم:ن..نم..نمیدونم...تو ایده ای داری؟؟
خندید و دستش رو بین موهاش برد و گفت:به اینجاش دیگه فکر نکرده بودم متاسفانه
(موود 😂)
گفتم:خودت یه کاری کردی پاشم بمون دیگه
سرشو بلند کرد و خیلی جدی گفت: پس من هم هنوزم دوست پسرت میمونم
نوک دماغم رو گرفت و با یه چشمک گفت: نظرت چیه کوچولو؟
پامو محکم کوبوندم روی زمین و با عصبانیت گفتم: مگه من بچمم که بهم میگی کوچولو؟
مچ دستمو گرفت و گفت: از کجا شروع کنم؟هوم؟
گفتم: چیو؟ گفت: این مچ دست توعه ببین چقد زیره میزه ای
دیگه حرصم در اومده بود گفتم: یاااااا جونگ کوک تمومش کن
دستمو از دستش جدا کردم که با دستاش صورتم رو گرفت و گفت: اینم صورتت ببین اندازه مشتم هم نیستی
((برادرم الان ا/ت جرت میده هرچند غلط می کنه ولی خب😂))
تا اومدم دهن باز کنم دستمو گرفت و منو به بغل خودش کشوند و محکم بغلم کرد
هوفی کشیدم که گفت: ببین توی بغلم هم گم میشی ا/ت
هنوز توی بغلش بودم معلوم بود به این زودیا نمیخواد جداشه منم دستام رو روی پشتش گذاشتم بغلش حتی از بغل مینهو هم گرم تر بود ((مینهو رو با کوک مقایسه می کنه خدا بده عقل 😑))
ازم که جدا شد گفت: هر وقت احساس کردی ناراحتی اینجا جای تو میشه
گفتم: کجا دقیقا الان نزدیک مدرسه ایم اینجا رو میگی؟؟
گفت: نه دیگه ...
دم گوشم گفت: جای تو توی بغل منه ا/ت
از زبان کوک
بلاخره گفتم... بلاخره چیزی که ماه هاست توی قلبمه رو بهش گفتم
باورش نمیشد و با تعجب نگام می کرد
گفتم: ا/ت من خیلی وقته دیونه خنده هات...چشمات و دیونه همه چیزت شدم
وقتایی میدیدم که با مینهویی ولی مینهو با یورا جور بود و با تو سرد بود بیشتر از هرکسی اذیت می شدم
بلاخره به حرف زدن افتاد و گفت: نه ...جونگ کوک من...
انگشتم رو روی لبای نرم و لطیفش گذاشتم و گفتم: هیسس...من ازت جواب خواستم که انقد عجله می کنی؟؟
انگشتم رو برداشتم و گفتم: ا/ت من فقط میخوام مینهو بفهمه که لیاقت تورو نداره اگه بگی منو نمیخوای یا کسی دیگه رو دوست داری ناراحت نمیشم
از زبان ا/ت
لکنت گرفته بودم و گفتم: ا..اما..اما الان تو به مینهو گفتی که تو دوست پسر منی
خم شد که صورتم رو به روی صورتش باشه و گفت: خب خوشگلم تو بگو چیکار کنم؟ ((یکی رو نداشتیم خوشگلم صدامون کنه 🙂💔))
یعنی چی آخه؟ سرد ترین همکلاسیم کسی که نگام هم نمی کرد منو دوست داره و اینجوری باهام مهربونه
اینکه حرفای عاشقانه میزنه و منو خوشگلم صدا میزنه اینا همشون دست به دست هم میدن که قلبم خیلی تند بزنه
گفتم:ن..نم..نمیدونم...تو ایده ای داری؟؟
خندید و دستش رو بین موهاش برد و گفت:به اینجاش دیگه فکر نکرده بودم متاسفانه
(موود 😂)
گفتم:خودت یه کاری کردی پاشم بمون دیگه
سرشو بلند کرد و خیلی جدی گفت: پس من هم هنوزم دوست پسرت میمونم
نوک دماغم رو گرفت و با یه چشمک گفت: نظرت چیه کوچولو؟
پامو محکم کوبوندم روی زمین و با عصبانیت گفتم: مگه من بچمم که بهم میگی کوچولو؟
مچ دستمو گرفت و گفت: از کجا شروع کنم؟هوم؟
گفتم: چیو؟ گفت: این مچ دست توعه ببین چقد زیره میزه ای
دیگه حرصم در اومده بود گفتم: یاااااا جونگ کوک تمومش کن
دستمو از دستش جدا کردم که با دستاش صورتم رو گرفت و گفت: اینم صورتت ببین اندازه مشتم هم نیستی
((برادرم الان ا/ت جرت میده هرچند غلط می کنه ولی خب😂))
تا اومدم دهن باز کنم دستمو گرفت و منو به بغل خودش کشوند و محکم بغلم کرد
هوفی کشیدم که گفت: ببین توی بغلم هم گم میشی ا/ت
هنوز توی بغلش بودم معلوم بود به این زودیا نمیخواد جداشه منم دستام رو روی پشتش گذاشتم بغلش حتی از بغل مینهو هم گرم تر بود ((مینهو رو با کوک مقایسه می کنه خدا بده عقل 😑))
ازم که جدا شد گفت: هر وقت احساس کردی ناراحتی اینجا جای تو میشه
گفتم: کجا دقیقا الان نزدیک مدرسه ایم اینجا رو میگی؟؟
گفت: نه دیگه ...
دم گوشم گفت: جای تو توی بغل منه ا/ت
۱۷.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.