پارت ۳۷ : حاکمان جهنم ..
همه ساعت یک شب رفتن فرودگاه
ساعت سه سوار هواپیما شدن
ساعت ٣:١٥ صبح به ممد
اس ام اس دادم
خوش ب حالت ک خوابی
جواب داده: ممنون
یه مگس رو هوا بود در یک چشم بههم زدن رو هوا گرفتمش
با کلی افتخار به بابام گفتم: حال کردی ؟؟!!
سرش رو تکون داد گفت:
.
.
.
.
.
خاک بر سرت ، جوونای هم سن تو هواپیمای بدون سرنشین
میزنن رو هوا ، تو هنوز مگس شکار میکنی
پدر که نیست کوهه محبته قربونش بشم
خلاصه رسیدیم و
امیر : خب همینجا بمونید پسرا و ا.ت شما ها که اینگیلیسی بلدید کار مامان بابام راه بندازید من برم تاکسی خبر کنم بریم خونه
و من رفتم از آقاهه پرسیدم : sir can you help me to get a taxi ?. آقا میتونید در گرفتن تاکسی به من کمک کنید
مرده : yes l will tell you about a taxi
.بله العان براتون تاکسی خبر میکنم
امیر : Thank you Mr. ممنون آقا
مرده هم سری تکون داد خلاصه رفتن خونه
زهرا خانم: مادر اول لایدن اینجا تمیز کنیم میدونیک ه مت دلم نمیره اول خوب باید تمیز کنیم
امیر : مادر من خسته کوفته میخوای یه ویلا تمیز کنیم
زهرا خانم : چیزی گفتی مهندس
امیر : نه گفتم جارو کجاست
زهرا خانم: اونجاست وردار
خلاصه
زهرا خانم
چینی های گل سرخی
پتو های پلنگی
گیاه ی داروی و عرق هتی داروی
چشم زخم
جارو خاک انداز ایرانی
سفره های قدیمیش
ترشی هاش
اسفند و ذاغش
خلاصه هر چی یه ایرانی اصیل میخواست اوردن
خلاصه
ناهار اون روز آبگوشت خوردن و همه به اتاق هاشون رفتن واستراحت کردن
ا.ت : من میخوام برم بیرون کدومتون میآید
جین : من دارم کمک مامان آب دوغ خیار درست میکنیم نانجون داره کارای شرکت اوکی میکنه شوگا خوابه جیعوپ و جیمین توی باغ هستند تهیونگ داره بازی میکنه و فقط العان جونگ کوک سرش خالیه امیرم که درگیره پروژه هستش آماده شو به جونگ کوک میگم حاضر شه باهم برید
ا.ت : خیله خب پس پس بهش بگو
ا.ت اول دوش گرفت بعد اومد بیرون موهاش رو با اسپری تقویت کرد مام زد اسپری خوش بو کننده
روتین رو انجام داد در آخر آرایش و لباس خفنش رو پوشید و رفت دید جونگ کوکم حاظرره
چون لباسش یکم زنجیر داشت امیر گفت : یه ﺳﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﻥ ﺯﯾﭗ ﻭﺯﻧﺠﯿﺮ ﻭ ﺁﻭﯾﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﮐ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ ﺍﻧﮕﺎﺭ
ﮐﺎﺭﻭﺍﻥﻣﺨﺘﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺷﺘﺮ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻭ ﺯﯾﻦ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ کنه
در ضمن ا.ت بدت نیاد من اصلا با و نیستم
ا.ت : حیف که نمیخوام یه جان بشکنه پروژت دیر تحویل بدب وگرنه همینجا خاکت میکردم کوک بریم
کوک : حتما لیدی
امیر : اوه اوه چه لفظ قلم قبل ده خونه باشید وگرنه حسابتون با کرام الکاتبینه
ساعت سه سوار هواپیما شدن
ساعت ٣:١٥ صبح به ممد
اس ام اس دادم
خوش ب حالت ک خوابی
جواب داده: ممنون
یه مگس رو هوا بود در یک چشم بههم زدن رو هوا گرفتمش
با کلی افتخار به بابام گفتم: حال کردی ؟؟!!
سرش رو تکون داد گفت:
.
.
.
.
.
خاک بر سرت ، جوونای هم سن تو هواپیمای بدون سرنشین
میزنن رو هوا ، تو هنوز مگس شکار میکنی
پدر که نیست کوهه محبته قربونش بشم
خلاصه رسیدیم و
امیر : خب همینجا بمونید پسرا و ا.ت شما ها که اینگیلیسی بلدید کار مامان بابام راه بندازید من برم تاکسی خبر کنم بریم خونه
و من رفتم از آقاهه پرسیدم : sir can you help me to get a taxi ?. آقا میتونید در گرفتن تاکسی به من کمک کنید
مرده : yes l will tell you about a taxi
.بله العان براتون تاکسی خبر میکنم
امیر : Thank you Mr. ممنون آقا
مرده هم سری تکون داد خلاصه رفتن خونه
زهرا خانم: مادر اول لایدن اینجا تمیز کنیم میدونیک ه مت دلم نمیره اول خوب باید تمیز کنیم
امیر : مادر من خسته کوفته میخوای یه ویلا تمیز کنیم
زهرا خانم : چیزی گفتی مهندس
امیر : نه گفتم جارو کجاست
زهرا خانم: اونجاست وردار
خلاصه
زهرا خانم
چینی های گل سرخی
پتو های پلنگی
گیاه ی داروی و عرق هتی داروی
چشم زخم
جارو خاک انداز ایرانی
سفره های قدیمیش
ترشی هاش
اسفند و ذاغش
خلاصه هر چی یه ایرانی اصیل میخواست اوردن
خلاصه
ناهار اون روز آبگوشت خوردن و همه به اتاق هاشون رفتن واستراحت کردن
ا.ت : من میخوام برم بیرون کدومتون میآید
جین : من دارم کمک مامان آب دوغ خیار درست میکنیم نانجون داره کارای شرکت اوکی میکنه شوگا خوابه جیعوپ و جیمین توی باغ هستند تهیونگ داره بازی میکنه و فقط العان جونگ کوک سرش خالیه امیرم که درگیره پروژه هستش آماده شو به جونگ کوک میگم حاضر شه باهم برید
ا.ت : خیله خب پس پس بهش بگو
ا.ت اول دوش گرفت بعد اومد بیرون موهاش رو با اسپری تقویت کرد مام زد اسپری خوش بو کننده
روتین رو انجام داد در آخر آرایش و لباس خفنش رو پوشید و رفت دید جونگ کوکم حاظرره
چون لباسش یکم زنجیر داشت امیر گفت : یه ﺳﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﻥ ﺯﯾﭗ ﻭﺯﻧﺠﯿﺮ ﻭ ﺁﻭﯾﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﮐ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ ﺍﻧﮕﺎﺭ
ﮐﺎﺭﻭﺍﻥﻣﺨﺘﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺷﺘﺮ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻭ ﺯﯾﻦ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ کنه
در ضمن ا.ت بدت نیاد من اصلا با و نیستم
ا.ت : حیف که نمیخوام یه جان بشکنه پروژت دیر تحویل بدب وگرنه همینجا خاکت میکردم کوک بریم
کوک : حتما لیدی
امیر : اوه اوه چه لفظ قلم قبل ده خونه باشید وگرنه حسابتون با کرام الکاتبینه
۴.۷k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.